گابن پس از گذار: نقطه تلاقی منافع مکرون و کودتاچی منتخب
سفر امانوئل مکرون به گابن در نوامبر ۲۰۲۵ نشانهای از آغاز مرحلهای تازه در روابط دوجانبه است؛ مرحلهای که در آن فرانسه با پذیرش واقعیت سیاسی جدید در لیبرِویل، به همکاری نزدیک با بریس اُلیگوی انگما ــ کودتاچیای که اکنون از مسیر انتخابات مشروعیت یافته ــ روی آورده است. این تحول میتواند همکاریهای اقتصادی و امنیتی را تقویت کند، اما در کنار فرصتها، پیامدهایی در حوزه مشروعیت سیاسی، حکمرانی و استقلال اقتصادی گابن نیز به همراه دارد؛ پیامدهایی که در آینده کیفیت این شراکت جدید را تعیین خواهند کرد.

سفر امانوئل مکرون به گابن در نوامبر ۲۰۲۵، مرحله تازهای از بازآرایی روابط فرانسه با آفریقا را آشکار کرد؛ مرحلهای که در آن پاریس میپذیرد با واقعیتهای قدرت جدید در گابن تعامل کند. استقبال رسمی بریس اُلیگوی انگما از مکرون، همراه با حضور گسترده مردم و لحن گرم دو طرف، این پیام را منتقل کرد که فرانسه و گابن در حال ورود به دورهای هستند که در آن همکاری، بیش از گذشته بر اساس منافع متقابل «بازتعریف» میشود، نه بر مبنای الگوهای تاریخی مبتنی بر وابستگی و سلسلهمراتب.
بریس اُلیگوی انگما که در سال ۲۰۲۳ با کودتا قدرت را در دست گرفت، طی دو سال پس از آن توانست با ساخت پروژههای زیرساختی، پرداخت مطالبات عقبافتاده، بازآرایی دستگاه اداری و تأکید بر مبارزه با فساد، چهرهای متفاوت از خود ارائه دهد و پایگاهی اجتماعی ایجاد کند که در نهایت در انتخابات ۲۰۲۵ با کسب آرایی چشمگیر تثبیت شد. این تحول، هرچند از نظر برخی ناظران بیش از آنکه نشانگر گذار دموکراتیک باشد، بیانگر استمرار قدرت نظامی در قالبی انتخاباتی است، اما برای پاریس فرصت مناسبی فراهم کرده تا نفوذ خود را در گابن، این کشور نفتخیز و استراتژیک حاشیه اقیانوس اطلس، مجدداً طراحی کند.
مکرون در این سفر بر رویکردی تأکید کرد که آن را «شراکت برابر» مینامد؛ مفهومی که تلاش دارد نشان دهد فرانسه میخواهد از رابطه تاریخی مبتنی بر حضور گسترده نظامی و دخالتپذیری سیاسی عبور کند. در همین راستا، تعداد نیروهای نظامی فرانسه در گابن کاهش یافته و محور همکاری امنیتی به آموزش نیروهای گابنی و حفاظت از منابع طبیعی منتقل شده است. ایجاد یک مرکز تخصصی برای مقابله با شکار غیرقانونی و مدیریت محیطزیست، نمونهای از این تغییر رویکرد است که میکوشد فرانسه را شریک توسعهگرا و نه قدرت مسلط نشان دهد.
در حوزه اقتصادی، گفتوگوهای دو کشور پیرامون سرمایهگذاریهای جدید در زیرساختها، انرژی و پروژههای توسعه ساحلی، از جمله طرحهای بزرگ شهری، نشان میدهد که پاریس به دنبال تثبیت جایگاه خود در اقتصادی است که هم منابع طبیعی گسترده دارد و هم در تلاش است الگوی رشد خود را بازتعریف کند. گابن نیز از سوی دیگر، این همکاری را فرصتی برای جذب سرمایه و فناوری میداند، اما در عین حال بر شفافیت قراردادها و کاهش وابستگی بلندمدت به شرکتهای خارجی تأکید میکند؛ تأکیدی که بازتابی از تلاش انگما برای ارائه تصویری مستقلتر از گابن دوران پسابُنگو است.
با این حال، این دوره جدید خالی از چالش نیست. مشروعیت انگما همچنان برای بخشی از جامعه مدنی قابل مناقشه است و این نگرانی وجود دارد که ثبات سیاسی فعلی بیش از اندازه بر اقتدار فردی متکی باشد. از سوی دیگر، تکیه بر سرمایهگذاری خارجی ــ بهویژه از سوی فرانسه ــ اگر بدون تقویت زیرساختهای حکمرانی داخلی و تنوع اقتصادی باشد، میتواند شکل تازهای از وابستگی ایجاد کند؛ وابستگیای که هرچند ظاهری «مدرن» دارد، اما در عمل گابن را دوباره در چرخهای مشابه دهههای گذشته قرار میدهد.
با وجود این محدودیتها، سفر مکرون به گابن، نمادی از تلاش هر دو کشور برای بازسازی رابطهای است که نه میخواهد گذشته را تکرار کند و نه میخواهد آن را بهطور کامل قطع کند. فرانسه میکوشد حضور خود را منطقیتر و نرمتر کند، و گابن تلاش میکند جایگاهی جدید برای خود در معادلات منطقهای و فرامنطقهای تعریف نماید. این شراکت نوظهور، اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند بهنوعی تجربه موفق از همکاری پساکودتا و پسافرانسوی در آفریقا تبدیل شود؛ اما اگر مدیریت نشود، به همان چرخه قدیمی بیاعتمادی و وابستگی بازخواهد گشت.