بحران درونی فرانسه و افول نفوذ دیپلماتیک پاریس
بحران سیاسی و مالی در فرانسه، توان دیپلماتیک مکرون را تضعیف کرده و نقش رهبری پاریس در اتحادیهی اروپا را زیر سؤال برده است.

امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در عرصه بینالمللی یکی از فعالترین و جاهطلبترین رهبران اروپایی شناخته میشود، اما ناتوانی او در ایجاد ثبات سیاسی در داخل کشور، بهویژه در تشکیل دولتی کارآمد و تصویب بودجهای جدید، اعتبار جهانی او را بهشدت تضعیف کرده است.
مکرون که در میان افکار عمومی فرانسه از پایینترین میزان محبوبیت دوران ریاستجمهوری خود رنج میبرد، در کمتر از دو سال گذشته برای تشکیل ششمین دولت تلاش کرده است. در حالی که پارلمان فرانسه به سه جناح اصلی – چپ، راست میانه و حزب حاکم – تقسیم شده و هیچکدام اکثریت قاطعی ندارند، تلاشهای مکرون برای یافتن نخستوزیری که بتواند اکثریتی شکننده را گرد هم آورد، بیثمر مانده است. استعفای «سباستین لکورنو» و درخواست مجدد رئیسجمهور از او برای تشکیل کابینه، نشانهای از بنبست سیاسی عمیق پاریس است.
دانیلا شوارتزر، کارشناس روابط فرانسه و آلمان، معتقد است که حتی اگر رئیسجمهور در سیاست خارجی از مهارت و بینش بالایی برخوردار باشد، «بیثباتی داخلی همواره مشروعیت و اعتبار بینالمللی کشور را تضعیف میکند». او یادآور میشود که در نهایت همهچیز به پارلمان و بودجه وابسته است؛ حوزهای که مکرون هیچ کنترل مستقیمی بر آن ندارد.
فرانسه همواره موتور سیاسی و استراتژیک اتحادیه اروپا به شمار میرفت، اما در وضعیت کنونی، پاریس بیش از هر زمان دیگر دچار فلج تصمیمگیری است. ناتوانی دولت در تصویب بودجه، حتی در حوزه نظامی، موجب شده وعدههای مکرون برای افزایش هزینههای دفاعی در برابر روسیه، بیشتر نمادین به نظر برسد. همانگونه که شوارتزر تأکید میکند: «بدون دولت و بودجه، دشوار است بتوان دیگران را برای تقسیم بار مسئولیتها قانع کرد.»
در شرایطی که اروپا با تهدیدهای چندجانبه روبهروست — از تشدید تجاوزات روسیه تا تزلزل حمایت آمریکا از اوکراین — این ضعف پاریس ضربهای سنگین به توان تصمیمگیری و انسجام اروپایی وارد کرده است. «ریم ممتاز»، سردبیر اندیشکده کارنگی اروپا، معتقد است که «بیثباتی مزمن سیاست داخلی، حاشیه مانور دیپلماتیک فرانسه را بهشدت کاهش داده و شرکای اروپایی را ناامید کرده است».
رابطه سنتی فرانسه و آلمان که برای دههها محرک اصلی سیاست اروپایی بود، امروز در وضعیت بحرانی قرار دارد. دولتهای دو کشور در تابستان گذشته تلاش کردند با ابتکارات مشترک در زمینه امنیت و انرژی این همکاری را احیا کنند، اما شکافهای داخلی پاریس مانع پیشرفت شد. در برلین نیز، بسیاری از سیاستمداران از دوپارگی سیاسی فرانسه در لحظهای که اروپا بیش از هر زمان به نقش رهبری پاریس نیاز دارد، ابراز ناامیدی کردهاند.
منشأ این بنبست تا حد زیادی به تصمیم پرخطر مکرون در خرداد ۲۰۲۴ بازمیگردد؛ زمانی که او پس از موفقیت چشمگیر حزب راست افراطی «اجتماع ملی» (RN) در انتخابات اروپا، تصمیم گرفت انتخابات زودهنگام پارلمانی برگزار کند. نتیجه این قمار سیاسی، پارلمانی سهتکه و ناتوان در تشکیل اکثریت شد. اکنون، با رشد محبوبیت «مارین لوپن» و جانشین جوان او «ژردن باردلا»، بسیاری از ناظران بیم آن دارند که فرانسه در انتخابات آینده با خطر واقعی انتخاب یک رئیسجمهور ضداتحادیه اروپا روبهرو شود.
در همین حال، احزاب راست افراطی و چپ رادیکال – از جمله «فرانسهی تسلیمناپذیر» به رهبری ژان-لوک ملانشون – خواستار برگزاری انتخابات تازهاند، در حالی که مکرون بهشدت از آن پرهیز میکند. این دو جریان نیز به روابط نسبتاً نزدیک با روسیه معروفاند، امری که میتواند جایگاه فرانسه در میان متحدان اروپایی و ناتو را به خطر اندازد.
بیثباتی سیاسی همچنین اقتصاد فرانسه را به مرز بحران کشانده است. افزایش نرخ اوراق قرضه دولتی و کاهش توان دولت برای کاهش کسری بودجه، به گفته ممتاز، «مستقیماً بر هزینه وامگیری اتحادیه اروپا برای پروژههای دفاعی و امنیتی تأثیر میگذارد». این وضعیت میتواند مانع تلاش اروپا برای پاسخگویی مؤثر به تهدیدهای روسیه شود.
در حالی که آلمان هنوز از موقعیت مالی نسبتاً باثباتی برخوردار است، دیگر قدرتهای بزرگ اروپایی، از جمله فرانسه، اسپانیا و ایتالیا، با سطوح بالای بدهی عمومی مواجهاند. در عین حال، با کاهش حمایت آمریکا از اوکراین در دوران ترامپ، کشورهای اروپایی ناچار شدهاند سهم بیشتری از هزینههای جنگ را تقبل کنند. در همین راستا، کمیسیون اروپا در حال بررسی امکان استفاده از داراییهای مسدودشده روسیه برای ایجاد صندوقی بلندمدت به نفع اوکراین است؛ ابتکاری که با مخالفت بلژیک و بانک مرکزی اروپا روبهرو شده است.
با وجود این تنگناها، مکرون همچنان در صحنه بینالمللی فعال است. او اخیراً نقش مهمی در احیای طرح «دو دولت» در خاورمیانه و گفتوگو با عربستان سعودی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین ایفا کرده است. با این حال، در جهانی که واقعگرایی و منافع مادی بر دیپلماسی نمادین غلبه دارد، این تلاشها برای جبران ضعف داخلی فرانسه کافی نیستند.
مارک لنارد، مدیر شورای روابط خارجی اروپا، میگوید: «اروپا از زمان قمار انتخاباتی مکرون، خود را با ضعف فرانسه تطبیق داده است. امروز حتی بریتانیا پسابرگزیت توانسته با همکاری با فرانسه و چند کشور دیگر در قالب ائتلافهای غیررسمی بر سر موضوعاتی چون اوکراین نفوذ خود را افزایش دهد.» به گفته او، هرچند مکرون در سیاست اوکراین پیشگام و جسور بوده، اما منابع مالی اندک فرانسه باعث شده نقش او بیش از حد نمادین به نظر برسد: «مکرون بر سیاست اروپا تأثیر گذاشته، اما اکنون حدود این نفوذ آشکار شده است.»