بحران مشروعیت اسرائیل در پرتو جنگ غزه: بازخوانی مواضع امانوئل مکرون با رویکردی نظری
تحولات اخیر در مواضع رهبران اروپایی، بهویژه سخنان امانوئل مکرون در انتقاد از سیاستهای اسرائیل در غزه و کرانه باختری، نشاندهنده تزلزل بنیانهای مشروعیت بینالمللی این رژیم است. تأکید بر بینتیجه بودن عملیات نظامی و همزمان هشدار درباره انسداد راهحل دو کشوری، بازتابی از تغییر در برداشت غرب نسبت به پیامدهای امنیتی و سیاسی جنگ غزه محسوب میشود. بررسی این تحولات با بهرهگیری از رهیافتهای نظری در روابط بینالملل آشکار میکند که راهبرد مبتنی بر خشونت ساختاری و تداوم شهرکسازی، نه تنها کارآمدی نظامی اسرائیل را زیر سؤال برده بلکه موقعیت آن را در عرصه هنجاری و دیپلماتیک نیز به چالش کشیده است. این وضعیت افقهای تازهای برای نقشآفرینی اروپا در مدیریت منازعه فلسطین–اسرائیل ترسیم میکند و امکان بازتعریف جایگاه این قاره در نظم منطقهای خاورمیانه را مطرح میسازد.

اظهارات اخیر امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در مصاحبه با تلویزیون اسرائیل، بیانگر شکاف فزایندهای است که میان سیاستهای اسرائیل در جنگ غزه و برداشت قدرتهای غربی از مشروعیت و کارآمدی این سیاستها پدید آمده است. مکرون با اذعان به حق اسرائیل برای دفاع از خود، عملیات نظامی گسترده در غزه را «شکست» و «غیرسازنده» توصیف کرد و نسبت به نابودی کامل وجهه اسرائیل در افکار عمومی جهانی هشدار داد. این موضعگیری را میتوان در پرتو نظریههای روابط بینالملل و نیز تحولات ساختاری منطقهای و جهانی بررسی کرد.
از منظر رئالیسم، اسرائیل با توسل به جنگ در غزه در پی افزایش بازدارندگی و تأمین امنیت خود بوده است. اما همانطور که مکرون اشاره میکند، این استراتژی نهتنها به کاهش تهدیدها منجر نشده، بلکه بحرانهای امنیتی و انسانی تازهای تولید کرده است . در مقابل، تحلیل لیبرالیستی نشان میدهد که بدون چارچوبهای نهادی و همکاریهای بینالمللی، دستیابی به صلح پایدار ناممکن است . به همین دلیل، تأکید مکرون بر لزوم حفظ امکان راهحل دو کشوری، بازتاب دیدگاهی است که حل منازعه را در گرو دیپلماسی چندجانبه میبیند. از منظر سازهانگاری نیز هشدار او درباره نابودی وجهه اسرائیل نشاندهنده اهمیت هنجارها و مشروعیت در سیاست جهانی است؛ جایی که تصویر یک دولت در افکار عمومی بینالمللی میتواند به اندازه توان مادی بر جایگاه آن اثرگذار باشد .
بحران مشروعیت اسرائیل در سطح جهانی، همانگونه که در سخنان مکرون مطرح شد، امروز بیش از هر زمان دیگری برجسته شده است. تلفات بالای غیرنظامیان و انتشار گسترده تصاویر جنگ، سرمایه نمادین اسرائیل را فرسوده و حتی دولتهای اروپایی را که همواره حامی سنتی این رژیم بودهاند، به مواضع انتقادی کشانده است. در همین راستا، سیاست شهرکسازی در کرانه باختری بهعنوان یکی از مهمترین موانع تحقق صلح، موضوع دیگری بود که مکرون بر آن دست گذاشت. از منظر مطالعات صلح، هرچه پراکندگی جغرافیایی و تکهتکه شدن سرزمین فلسطین تشدید شود، احتمال دستیابی به توافق سیاسی کاهش مییابد و چشمانداز تشکیل دولت مستقل فلسطینی تضعیف میشود. به همین دلیل، مکرون وضعیت را «اضطراری» توصیف کرد و هشدار داد که فرصت برای تحقق راهحل دو کشوری رو به پایان است.
در سطح منطقهای، تداوم جنگ غزه و روند شهرکسازی تهدیدی برای ثبات کشورهای همجوار از جمله مصر و اردن محسوب میشود و میتواند به گسترش دایره خشونت در خاورمیانه بینجامد. در سطح بینالمللی نیز اسرائیل با فشار بیسابقهای از سوی افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری مواجه است. این شرایط احتمال تغییر در سیاست خارجی اتحادیه اروپا و حتی شکافهایی در روابط فراآتلانتیک را افزایش میدهد . برای فرانسه، اتخاذ این موضع انتقادی صرفاً از سر دغدغه اخلاقی نیست؛ بلکه بخشی از تلاش پاریس برای حفظ نقش میانجیگرانه و تثبیت جایگاه مستقل اروپا در مدیریت بحرانهای خاورمیانه است.
بهطور کلی، سخنان مکرون را میتوان بازتاب تغییری ساختاری در نگاه اروپا به منازعه فلسطین–اسرائیل دانست. اگرچه او همچنان بر حق دفاع اسرائیل تأکید دارد، اما با صراحت از ناکارآمدی سیاست جنگ دائمی و خطر نابودی راهحل دو کشوری سخن میگوید. این تحول نشان میدهد که جنگ غزه به مرحلهای رسیده است که حتی متحدان غربی اسرائیل نیز نسبت به پیامدهای آن برای امنیت منطقهای و اعتبار جهانی این رژیم نگراناند. چنین شرایطی میتواند بر آینده نظم خاورمیانه، جایگاه اسرائیل در نظام بینالملل و میزان نفوذ اروپا در روندهای آتی صلح و امنیت تأثیرگذار باشد.