بازگشت ملانشون به پوپولیسم چپگرا
ملانشون با تشدید حملات به نخبگان و حزب سوسیالیست، پوپولیسم چپ را احیا کرده و برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میشود.

ژان-لوک ملانشون، رهبر جنبش «فرانسهی تسلیمناپذیر» (LFI)، بار دیگر استراتژی پوپولیسم چپگرا را به خط مقدم مبارزات سیاسی خود بازگردانده است. در شرایطی که بحران سیاسی فرانسه به بنبست رسیده و نخستوزیر فرانسوا بایرو در آستانهی سقوط قرار دارد، ملانشون با تشدید حملات لفظی علیه «الیگارشی»، رسانهها و «خائنان» – که عمدتاً حزب سوسیالیست را هدف میگیرد – در پی بازتعریف نقش خود بهعنوان صدای خشم تودههاست. او در سخنرانی ۲۹ اوت در پاریس با شعار معروف «همهشان باید بروند!» بار دیگر فضای رادیکال سالهای نخست دههی ۲۰۱۰ را زنده کرد و از جنبش اعتراضی «۱۰ سپتامبر» که خواهان مسدود کردن کشور است، استقبال نمود و حتی از هرجومرج احتمالی سخن گفت.
ملانشون در نوشتههای اخیرش با لحنی تند تمام طیف سیاسی – جز حزب راست افراطی «اجتماع ملی» که رقیب اصلی اوست – را متهم به «ایجاد هراس مالی» و زمینهسازی برای تشکیل «ائتلاف بزرگ حکومتی» کرده است. این رویکرد بار دیگر منطق «ما» در برابر «آنها» را احیا میکند؛ منطقی که از زمان ناامیدی چپ از دوران فرانسوا اولاند در دستور کار فرانسهی تسلیمناپذیر قرار گرفت و ریشه در نظریات شانتال موفه و ارنستو لاکلائو دارد. به گفتهی ونسان دین، پژوهشگر علوم سیاسی دانشگاه رن، جوهر این استراتژی «ساختن مرز میان مردم بهعنوان نیرویی پاک و نخبگان بهعنوان طبقهای فاسد» است.
با وجود این، برخی تحلیلگران مانند آدریان بروش یادآور میشوند که مرز «ما» و «آنها» در گفتمان ملانشون چندان شفاف نیست و بیشتر ائتلافی از خشمهای پراکنده است که بهطور کلی علیه نخبگان تعریف میشود. نوسان میان اتحاد با دیگر احزاب چپ (همانند انتخاباتهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴) و گفتمان رویارویی مستقیم، ویژگی ثابت استراتژی ملانشون بوده است. اما اکنون، او این بازگشت به پوپولیسم را فرصتی تاریخی میبیند: بحرانی عمیق، نارضایتی اجتماعی فزاینده و امکان جرقهای که به باور او میتواند به «آتش انقلاب» منجر شود. او حتی شرایط امروز را با سال ۱۷۸۸ مقایسه میکند و امیدوار است این موج به رفتن زودهنگام امانوئل مکرون بینجامد.
ملانشون اساساً اعتقادی به «پارلمانیشدن» حیات سیاسی پس از انتخابات ۲۰۲۴ ندارد و همچنان مدل ریاستمحور را راهبرد اصلی میداند. از همین رو، او تمرکز خود را بر حذف رقبای اصلی، بهویژه حزب سوسیالیست، گذاشته است. او با نوعی «جودوی سیاسی» تلاش میکند بازگشت این حزب به صحنه را بیاثر کند و با برچسب «خائن اجتماعی» جایگاهش را تضعیف نماید. او پیشنهاد همکاری اولیویه فور، دبیرکل حزب سوسیالیست، با دولت برای تشکیل کابینهای چپگرا را «مایهی تأسف» خواند و فراموش کرد که خود یک سال پیش از نخستوزیری لوسی کسته حمایت کرده بود.
سوسیالیستها این حملات را نشانه اضطراب رهبر فرانسهی تسلیمناپذیر میدانند. پاتریک کانر، سناتور حزب، میگوید: «ملانشون فهمیده که رهبری چپ را از دست میدهد و حزب سوسیالیست دیگر از انتخابات زودهنگام نمیترسد.» حتی کلمانتین اوتن، عضو سابق فرانسهی تسلیمناپذیر، بر این باور است که ملانشون به دلیل جایگاه روبهرشد دیگر احزاب چپ ناگزیر است رادیکالیسم خود را تشدید کند تا کاندیداتوریاش برای ریاستجمهوری را مشروعیت بخشد.
با این حال، اختلاف عمیق او با سوسیالیستها میتواند چپ را در برابر راست افراطی تضعیف کند. اگرچه حزب سوسیالیست مدعی است میتواند با سبزها، کمونیستها و «مکان عمومی» ائتلاف کرده و بدون فرانسهی تسلیمناپذیر کرسیهای بیشتری به دست آورد، اما واقعیت این است که در بسیاری از حوزهها تنها همکاری تاکتیکی میان همه احزاب چپ میتواند مانع پیروزی اجتماع ملی شود.
ملانشون میکوشد با «صدای بلند و خشم» خود رأی مفید چپ را در انتخابات ریاستجمهوری بهدست آورد و برای نخستینبار از سد دور اول عبور کند. با این حال، برخی کارشناسان هشدار میدهند که ادامهی بحران سیاسی بیشتر به سود راست افراطی تمام خواهد شد تا چپ. با این وجود، ملانشون در سخنرانیهایش با اطمینان میگوید که «هر بار راست افراطی را شکست دادهایم» و حتی ژردن باردلا، رهبر حزب اجتماع ملی را «بیاهمیت» میخواند؛ موضعی که با نتایج انتخابات اروپایی ۲۰۲۴ – که اجتماع ملی بیش از ۳۱٪ آرا و فرانسهی تسلیمناپذیر کمتر از ۱۰٪ را بهدست آورد – چندان سازگار نیست.
در نهایت، بازگشت ژان-لوک ملانشون به پوپولیسم، هم نشانهای از عزم او برای زندهکردن رادیکالیسم چپ است و هم اعترافی به ترس از ازدسترفتن رهبری. او روی رویارویی مستقیم با مکرون و دو قطبیسازی میدان سیاست حساب باز کرده است، اما این قمار میتواند بهجای احیای چپ، پیروزی رقیب دیرینهاش در راست افراطی را هموار کند.