واشنگتن و پاریس در مسیر تقابل بر سر فلسطین
تصمیم فرانسه برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین، اگرچه بهعنوان گامی در حمایت از راهحل دوکشوری معرفی شد، اما بیش از آنکه واقعیت میدانی را تغییر دهد، به یک نمایش دیپلماتیک برای استقلال پاریس بدل شد. این اقدام با واکنش تند واشنگتن مواجه گردید؛ جایی که مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، آن را عامل شکست مذاکرات دانست و «سیلی بر صورت قربانیان هفتم اکتبر» خواند. در مقابل، پاریس با صراحت این ادعا را رد کرد و واشنگتن را به تحریف روایت و فرار از مسئولیت ناکامی در مدیریت بحران متهم ساخت.

تصمیم فرانسه در تابستان ۲۰۲۵ برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین، بیتردید یکی از جنجالیترین تحولات دیپلماتیک سالهای اخیر بود. امانوئل مکرون با این اعلامیه میخواست فرانسه را بهعنوان نخستین عضو گروه ۷ که چنین اقدامی انجام میدهد، در کانون توجه جهانی قرار دهد. هرچند این تصمیم در ظاهر بهنام «احیای راهحل دوکشوری» مطرح شد، اما بُعد نمایشی آن انکارناپذیر است: ژستی برای نمایش استقلال از واشنگتن، کسب اعتبار نزد افکار عمومی داخلی، و بازسازی نقش فرانسه بهعنوان قدرتی اخلاقی در عرصه بینالملل.
در واشنگتن اما، این تصمیم به چشم دخالتی خطرناک و تضعیفکننده دیده شد. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، صراحتاً پاریس را متهم کرد که باعث شکست گفتگوهای غیررسمی میان اسرائیل و حماس شده است. او گفت: «در همان روز اعلام فرانسه، حماس میز مذاکره را ترک کرد.» روبیو این اقدام را نه تنها «اشتباه»، بلکه «سیلی بر صورت قربانیان حملات هفتم اکتبر» توصیف کرد. چنین ادبیات تند نشاندهنده آن است که آمریکا صرفاً نگران روند مذاکرات نیست، بلکه بیم آن دارد که ابتکار عمل سیاسی از دستش خارج شود و اروپا، بهویژه فرانسه، به بازیگری مستقل در خاورمیانه بدل شود.
پاریس به سرعت واکنش نشان داد و روایت روبیو را رد کرد. وزارت خارجه فرانسه در حساب رسمی خود در شبکه X خطاب به او نوشت:
«نه آقای روبیو، به رسمیت شناختن دولت فلسطین عامل شکست مذاکرات گروگانگیری نبود.»
فرانسه همچنین یادآور شد که سخنرانی مکرون پس از آن ایراد شد که خود فرستاده ویژه آمریکا اعلام کرده بود حماس «حسن نیت لازم را نشان نداده» و باید به دنبال «گزینههای جایگزین» بود. در واقع، استدلال پاریس این بود که روبیو با تحریف زمانبندی، میکوشد ناکامیهای واشنگتن در مدیریت بحران را به گردن فرانسه بیندازد.
با این حال، اگر از سطح جدال لفظی فراتر برویم، تصویر پیچیدهتر میشود. فرانسه با وجود ژست مستقل و انتقادی، میداند به رسمیت شناختن فلسطین بدون اجماع بینالمللی و تغییر در موازنه قدرت منطقهای، اثر فوری ندارد. اما همین نمایش سیاسی میتواند برای مکرون ارزشمند باشد: نشان دهد فرانسه برخلاف آمریکا فقط از منافع اسرائیل دفاع نمیکند، بلکه مدافع عدالت و راهحل سیاسی است.
اختلاف دو کشور به موضوع ویزاها نیز کشیده شد. آمریکا با جلوگیری از صدور ویزا برای مقامهای فلسطینی، عملاً حضور آنها را در نشستهای سازمان ملل محدود کرد. مکرون این سیاست را «غیرقابل قبول» خواند و خواستار تغییر آن شد تا فلسطینیها بتوانند در کنفرانس مشترک فرانسه و عربستان در نیویورک شرکت کنند. این اعتراض نیز بار دیگر بیش از آنکه تغییر واقعی ایجاد کند، در خدمت همان نمایش دیپلماتیک فرانسه قرار گرفت: تثبیت تصویر پاریس بهعنوان میانجی بیطرف.
در نهایت، بحران اخیر بیش از هر چیز جدالی بر سر روایت و پرستیژ است. آمریکا تلاش میکند انحصار خود بر پرونده صلح خاورمیانه را حفظ کند و مانع ورود دیگران شود؛ فرانسه میکوشد با ژستهای نمادین خود را بهعنوان قدرتی مستقل معرفی کند. در این میان، فلسطینیان بار دیگر به موضوعی برای رقابت قدرتهای بزرگ بدل شدهاند، بیآنکه این جدال چیزی از رنج واقعی آنان بکاهد.