جنبشی بیرهبر برای مسدود کردن فرانسه: ۱۰ سپتامبر زیر ذرهبین
جنبشی فاقد رهبری مشخص در فضای مجازی، با مشارکت نیروهای متضاد سیاسی، خواهان مسدودسازی فرانسه در ۱۰ سپتامبر است.

در بستر فضای مجازی، از نیمهی ژوئیهی ۲۰۲۵، موجی از اعتراضات با شعار «۱۰ سپتامبر، فرانسه را مسدود کنیم» شکل گرفته است. این جنبش، که ماهیتی نامتمرکز و بدون رهبری مشخص دارد، در شبکههایی همچون تلگرام، تیکتاک، فیسبوک و ایکس (توییتر سابق) سازمان مییابد و هدف آن، به گفتهی شرکتکنندگان، اعتراض به وضعیت اقتصادی، سیاستهای دولت، و نهادهای قدرت در فرانسه است. اما آنچه این حرکت را پیچیده و مبهم میسازد، تنوع چشمگیر در گرایشهای سیاسی شرکتکنندگان است: از چپهای رادیکال گرفته تا راستهای افراطی و جریانهای «ضد سیستم» متأثر از جنبش جلیقهزردها یا دوران همهگیری کووید-۱۹.
نقطهی شروع این حرکت به یک کانال تلگرام با عنوان «اساسیها» (« Les essentiels ») برمیگردد که از ۲۱ مه آغاز به فعالیت کرده بود. این گروه کوچک که توسط ژولین ماریسیو، طراح سایتهای اینترنتی و مدیر سابق یک کافهی انجمنی در شمال فرانسه راهاندازی شد، محتوایی با محوریت دفاع از مشاغل خرد، مسیحیت سنتی، مخالفت با نخبگان سیاسی، و حتی فراخوان در رابطه با فرگزیت منتشر میکرد. مطالب منتشرشده در تیکتاک این گروه، از سخنان عوامپسندانهی خوانندگانی چون فرانسيس لالان گرفته تا انتقادهای سیاسی، بازدیدهای فراوانی داشته و در نهایت به گسترش پیام «مسدودسازی سراسری کشور» در تاریخ ۱۰ سپتامبر انجامیده است.
اما رفتهرفته جنبش از سیطرهی «اساسیها» خارج شد. در پی طرحهای ریاضتی دولت، بهویژه حذف دو تعطیلی رسمی توسط نخستوزیر فرانسوا بایرو، پیامهای «مسدود کردن کشور» گستردهتر شد. فعالان چپ، گروههای راستگرای افراطی، و کاربران عادی به بازنشر پوسترها، پیامها و تراکتهای ناشناس پرداختند. در کمتر از یک ماه، دهها کانال محلی در تلگرام تشکیل شد و هزاران کاربر به بحث دربارهی اشکال اعتراض و نحوهی اجرای آن پرداختند.
با این حال، اختلافات سیاسی، ابهام در خواستهها، و نبود هماهنگی مرکزی، به بروز آشفتگی منجر شد. برخی این حرکت را فرصتی برای اعتصاب عمومی میدانستند، برخی دیگر به قرنطینهی داوطلبانه یا تحریم اقتصادی معتقد بودند، و گروههایی نیز آن را بستری برای مطرحکردن بازگشت سلطنت یا اخراج مهاجران تلقی کردند. چنین گوناگونی عقاید، موجب اصطکاک میان گروهها شد. در کانال تلگرامی «بیایید خشمگین شویم!» (« Indignons-nous ! ») که بعدها به قطب اصلی گفتوگوها بدل شد، درگیریهای لفظی میان اعضا بر سر جهتگیری جنبش به اوج رسید.
تلاشهایی نیز برای ساختارمند کردن حرکت صورت گرفت. سایتی با عنوان «بسیج ۱۰ سپتامبر» («Mobilisation10septembre») راهاندازی شد و نقش تریبون رسمی جنبش را برعهده گرفت، اما به دلیل «ابهامات حقوقی و فشارهای فزاینده» در اواخر ژوئیه غیرفعال شد. همین سردرگمی موجب شد بسیاری گروههای سیاسی یا کاربران عادی، پیامهای جنبش را مطابق گرایش خود بازتعریف کنند. روزنامههایی چون لیبراسیون و لومانیته از حضور پررنگ نیروهای چپ در ترویج این فراخوان خبر دادند، در حالی که لوفیگارو به همسویی برخی پیامها با ادبیات چپگرایان اشاره داشت.
از سوی دیگر، منتقدان راستگرا این حرکت را اقدامی بیاثر دانسته و آن را به «چپهای خیالباف» نسبت دادند. در عین حال، گروهی در این جنبش نقش فراکسیونهای وابسته به جبههی نوین مردمی را برجسته دانسته و نسبت به «استفادهی ابزاری حزبی» هشدار دادند. نکتهی قابلتوجه آن است که هیچ حزب رسمی تاکنون مسئولیت این فراخوان را برعهده نگرفته است، هرچند چهرههایی چون فیلیپ پوتو در حمایت از اعتصاب عمومی در ۱۰ سپتامبر ظاهر شدهاند.
در نهایت، اگرچه هنوز نمیتوان با قطعیت دربارهی میزان اثرگذاری این جنبش سخن گفت، اما یک چیز روشن است: شبکههای اجتماعی و ابزارهای دیجیتال، بار دیگر بستری را برای همنشینی گرایشهای متضاد سیاسی فراهم کردهاند که حول یک نارضایتی مشترک گرد هم آمدهاند، ولو اینکه راهحلها و اهدافشان کاملاً متناقض باشد. آیا این جنبش میتواند آغازی برای شکلگیری اعتراضات همگانی گستردهتر باشد، یا همچون بسیاری از حرکتهای اینترنتی دیگر، در بینظمی و ابهام فروخواهد پاشید؟ پاسخ، در روز ۱۰ سپتامبر مشخص خواهد شد.