preloader
به اندیشکده مطالعات فرانسه خوش آمدید

فرانسه و بریتانیا در سایه‌ی تهدید هسته‌ای روسیه؛ نمایشی برای بازدارندگی یا واقعیتی شکننده؟

همکاری هسته‌ای فرانسه و بریتانیا فاقد قدرت عملی و اراده‌ی سیاسی واقعی است؛ پوتین این نمایش را با لبخند تماشا می‌کند.

در روزهایی که جنگ اوکراین وارد فاز فرسایشی و بلندمدت شده و غرب با بحران تصمیم‌گیری راهبردی مواجه است، فرانسه و بریتانیا با برگزاری نشستی سه‌روزه در لندن تلاش کردند با نمایش اتحاد هسته‌ای، تصویری از رهبری نظامی اروپا ترسیم کنند. نخست‌وزیر بریتانیا، کی‌یر استارمر، و رئیس‌جمهور فرانسه، امانوئل مکرون، از همکاری در زمینه‌ی سلاح‌های هسته‌ای برای مقابله با تهدیدات روسیه سخن گفتند. اما این اعلامیه بیش از آنکه حاوی یک تهدید واقعی باشد، یک نمایش سیاسی توخالی است که حتی در داخل اروپا نیز کسی آن را جدی نمی‌گیرد.

رهبران لندن و پاریس در بیانیه‌ی خود تأکید کردند که هر دشمنی که منافع حیاتی یکی از این دو کشور را تهدید کند، ممکن است با قدرت مشترک هسته‌ای روبه‌رو شود. اما نگاهی دقیق‌تر به واقعیت ژئوپلیتیکی اروپا نشان می‌دهد که این تهدید، بیشتر نوعی بلوف سیاسی است. بیشتر کشورهای اروپای شرقی و مرکزی همچنان به چتر هسته‌ای آمریکا وابسته‌اند و نه به لندن یا پاریس. بعید است که کشورهای حوزه‌ی بالتیک، لهستان یا حتی آلمان، در صورت حمله‌ی روسیه، بر حمایت هسته‌ای فرانسه و بریتانیا تکیه کنند.

پیش‌تر نیز همین دو کشور ائتلافی موسوم به «ائتلاف داوطلبان» را برای حمایت از اوکراین مطرح کرده بودند. هدف این ابتکار نه فقط کمک به کی‌یف، بلکه ارسال پیامی به واشنگتن، و به‌ویژه به دونالد ترامپ، بود: اینکه اروپا قادر است به‌تنهایی از خود دفاع کند. اما واقعیت این است که این ائتلاف هرگز از یک مقر نمادین در پاریس فراتر نرفت و بدون پشتیبانی عملی آمریکا، به یک ژست سیاسی بدل شد. حال، اتحاد هسته‌ای لندن و پاریس نیز به‌نظر می‌رسد تکراری از همان نمایش پیشین باشد.

در کرملین، رهبران روسیه به‌خوبی این تضاد میان گفتار و رفتار رهبران غربی را می‌شناسند. آن‌ها می‌دانند که لندن و پاریس هیچ‌گاه بدون تضمین کامل از سوی آمریکا، حاضر نخواهند شد وارد درگیری مستقیم با روسیه، آن هم در سطح هسته‌ای، شوند. از این رو، اعلامیه‌ی اخیر نه‌تنها تهدیدی برای روسیه محسوب نمی‌شود، بلکه به نمادی از ناتوانی و سردرگمی راهبردی غرب تبدیل شده است.

مقامات روس به درستی می‌دانند که استفاده‌ی محدود از یک سلاح هسته‌ای تاکتیکی در منطقه‌ای مانند بالتیک (هرچند همچنان بعید)، پاسخی از سوی لندن یا پاریس در پی نخواهد داشت. این تردید همان چیزی است که اثربخشی بازدارندگی غرب را تضعیف کرده است.

در پس این بلوف‌های سیاسی، آنچه آشکارا غایب است، اراده‌ی سیاسی واقعی برای پرداخت هزینه‌ی درگیری نظامی با روسیه است. نه فرانسه، نه بریتانیا و نه دیگر کشورهای اروپایی، آماده نیستند در برابر کشوری با توان هسته‌ای کامل همچون روسیه، ریسک نابودی شهرهای خود را بپذیرند. بنابراین همکاری هسته‌ای آن‌ها، تا زمانی که به اقدام عملی منجر نشود، بیشتر به جنگ روانی برای مخاطبان داخلی‌شان شباهت دارد.

تحولات اخیر نشان می‌دهد که اروپا در حال تجربه‌ی نوعی سراب قدرت است. رهبران غربی، به‌ویژه لندن و پاریس، به‌جای اتخاذ تصمیمات واقع‌بینانه، دست به نمایش‌های رسانه‌ای می‌زنند که هیچ تأثیر راهبردی بر محاسبات کرملین ندارد. در چنین فضایی، خنده‌ی پوتین نه از روی بی‌خبری، بلکه از موضعی آگاهانه و راهبردی است. او خوب می‌داند که تهدید واقعی از جانب اروپا نخواهد آمد، مگر آنکه آمریکا خود مستقیماً وارد شود. و پس از بازگشت ترامپ به قدرت، حتی آن هم نامحتمل‌تر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *