preloader
به اندیشکده مطالعات فرانسه خوش آمدید

بازگشت رؤیای الیزه؛ بلندپروازی دوباره مکرون پس از ۲۰۲۷

امانوئل مکرون با اشاره به ۲۰۳۲، جاه‌طلبی بازگشت به قدرت را در صورت شکست جناحش در ۲۰۲۷ پنهان نمی‌کند.

امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، بار دیگر با سخنانی جنجالی در صحنه‌ی سیاسی ظاهر شد که حاکی از جاه‌طلبی‌های سیاسی بلندمدت او بود. در گردهمایی روز شنبه، پنجم ژوئیه، در سالن سیرک دیور در پاریس که به مناسبت دهمین سالگرد تأسیس «جوانان به پیش» برگزار شد، وی خطاب به حامیان جوان خود گفت: «به شما نیاز دارم، برای دو سال دیگر، پنج سال دیگر، ده سال دیگر.»

این اظهارنظر، اگرچه به‌ظاهر مبهم و کلی بود، اما برای بسیاری معنای روشنی داشت: مکرون نه‌تنها قصد ندارد از سیاست کناره‌گیری کند، بلکه احتمال بازگشت او به رقابت‌های ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۳۲ را نیز نمی‌توان منتفی دانست. این در حالی است که طبق قانون اساسی اصلاح‌شده در سال ۲۰۰۸، رؤسای جمهور فرانسه تنها مجاز به دو دوره‎ی پیاپی هستند و مکرون در انتخابات ۲۰۲۷ نمی‌تواند شرکت کند.

در فضای سیاسی فعلی، که نام‌هایی چون دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین و نارندرا مودی بیش از هر زمان دیگری با مفهوم قدرت ماندگار گره خورده است، مکرون نیز نمی‌خواهد به‌راحتی صحنه را ترک کند. او نه می‌خواهد به «میتران خاموش» در ۱۹۹۵ بدل شود و نه به «شیراک محتاط» در ۲۰۰۷.

برخی تحلیل‌گران این حضور غیرمنتظره را پاسخی مستقیم به افزایش محبوبیت گابریل اتال، دبیرکل حزب رنسانس، می‌دانند که در همان نشست، سخن از «ریختن پایه‌های راهی نو برای ۲۰۲۷» گفته بود. مکرون که رابطه‌اش با اتال از زمان انحلال مجلس در سال ۲۰۲۴ به تیرگی گراییده، به‌وضوح تلاش کرد با تأکید بر مالکیت سیاسی خود بر جنبش، نفوذ اتال را مهار کند. یکی از نزدیکان رئیس‌جمهور در این زمینه گفت: «او به اتال گفت: این حزب تو نیست، حزب من است.»

در این میان، نام فرانسوا بایرو، نخست‌وزیر کنونی و متحد پیشین مکرون نیز بارها به عنوان هدف انتقادات رئیس‌جمهور مطرح شده است. مکرون که نگران از بین رفتن میراث سیاسی‌اش است، تمایلی ندارد قدرت را به کسانی بسپارد که ممکن است به بازبینی و تخریب دستاوردهای او بپردازد.

با این حال، واقعیت این است که مکرون امروز در رأس جریانی ایستاده که نه بدنه‌ی حزبی قوی دارد و نه رهبری آینده‌دار. حزب رنسانس که در سال‌های اخیر عملاً به حاشیه رانده شده، نه ایده‌ای تولید کرده و نه نیرویی جدید پرورانده است. حتی متحدان او نظیر فرانسوا بایرو و ادوار فیلیپ نیز هر یک راه خود را با احزاب مستقل پیش گرفته‌اند و تمایلی به ایفای نقش درجه‌ی دوم در پروژه مکرون ندارند.

به باور بسیاری از ناظران، بلندپروازی مکرون برای سال ۲۰۳۲ در خلأیی ساختاری شکل می‌گیرد؛ خلأیی ناشی از شخصی‌سازی شدید قدرت در جمهوری پنجم فرانسه. بر خلاف دموکراسی‌های پارلمانی اروپایی که احزاب نقش محوری در سیاست دارند، در فرانسه سیاست حول شخصیت‌ها می‌چرخد و رؤسای‌جمهور اغلب پس از ترک قدرت نیز در سودای بازگشت باقی می‌مانند.

اما تاریخ چیز دیگری می‌گوید. نه والری ژیسکار دستن پس از شکست در ۱۹۸۱ توانست بازگردد، نه نیکلا سارکوزی در سال ۲۰۱۷، و نه فرانسوا اولاند که گرچه در سال ۲۰۲۴ دوباره نماینده کُره شد، اما هنوز در رؤیای بازگشت به الیزه در سال ۲۰۲۷ است.

در چنین بستری، حتی اگر مکرون بخواهد در انتخابات ۲۰۳۲ شرکت کند، آیا پایگاهی حزبی و سیاسی برای این بازگشت خواهد داشت؟ آیا مردم، پس از یک دهه‌ی مدیریت پرفراز و نشیب و کاستی‌های گفتمانی و ساختاری، باز هم به او روی خوش نشان خواهند داد؟

گرچه حضور او در گردهمایی اخیر با شعارهایی چون «مکرون رئیس‌جمهور!» همراه شد و لحظاتی از محبوبیت گذشته را به او بازگرداند، اما فاصله‌ی زیادی بین تشویق‌های یک بعدازظهر حزبی و بازگشت واقعی به قدرت در صحنه‌ی ملی وجود دارد. چنان‌که یکی از تحلیل‌گران گفت: «این فراخوان برای ده سال دیگر، آن‌قدر دور است که واکنشی در مردم برنمی‌انگیزد.»

شاید مکرون با زیرکی معمولش در حال بازی با ابهام باشد، اما این بازی زمانی نتیجه خواهد داد که نه‌تنها چشم‌اندازی برای شکست راست افراطی در ۲۰۲۷ فراهم شود، بلکه نسل جدیدی از حامیان و اندیشه‌ها نیز پیرامون او شکل گیرد. در غیر این صورت، رؤیای بازگشت، چیزی بیش از یک جاه‌طلبی شخصی باقی نخواهد ماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *