preloader
به اندیشکده مطالعات فرانسه خوش آمدید

نمایش اتحاد یا تأکید بر تقابل؟ نفاق صلح‌طلبانه‌‎ی پاریس در جنگ اوکراین

سفر نمادین چهار رهبر اروپایی به اوکراین، نشانه‌ای از تداوم موضع جنگ‌طلبانه‌ی فرانسه در برابر روسیه است.

در حالی‌که جهان در تلاش برای پایان دادن به جنگی فرسایشی و پرهزینه میان روسیه و اوکراین است، رهبران چهار کشور مهم اروپایی—فرانسه، آلمان، بریتانیا و لهستان—روز شنبه با سفری نمادین به کی‌یف، حمایت خود را از اوکراین اعلام کردند. این سفر که اولین حضور مشترک این چهار رهبر در خاک اوکراین محسوب می‌شود، در ظاهر با هدف «نمایش اتحاد اروپایی» و حمایت از صلح انجام شد، اما واقعیتِ مواضع اتخاذ شده، به‌ویژه از سوی فرانسه، نشان از تداوم سیاست‌های تنش‌زا و دوری از راهکارهای دیپلماتیک دارد.

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، فردریش مرتس، صدراعظم جدید آلمان، کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، و دونالد توسک، نخست‌وزیر لهستان، در حالی به دیدار ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، رفتند که همزمان، ولادیمیر پوتین میزبان رهبران چین و برزیل در مسکو بود تا هشتادمین سالگرد پیروزی بر آلمان نازی را با رژه‌ای نظامی گرامی بدارد—نمایشی که پیامی روشن در مورد شکل‌گیری نظمی جهانی خارج از محور غرب داشت.

هرچند چهار کشور اروپایی در بیانیه‌ای مشترک از پیشنهاد آتش‌بس ۳۰ روزه که پیشتر توسط دونالد ترامپ مطرح شده بود حمایت کردند، اما واقعیت این است که تأکید آنان بیشتر بر محکومیت روسیه و تقویت توان نظامی اوکراین بود تا تمرکز واقعی بر مصالحه و صلح پایدار. در بیانیه آن‌ها آمده است: «ما از روسیه می‌خواهیم که بدون قید و شرط با آتش‌بس کامل ۳۰ روزه موافقت کند تا فضای مذاکرات صلح فراهم شود.» با این حال، چنین بیانیه‌هایی زمانی معنا می‌یابند که در عمل نیز تلاش‌هایی واقعی برای میانجی‌گری و کاهش تنش مشاهده شود—چیزی که در رویکرد پاریس دیده نمی‌شود.

فرانسه در ماه‌های اخیر نه تنها از افزایش ارسال تسلیحات به اوکراین حمایت کرده، بلکه به ابتکارهایی همچون «ائتلاف مایل به همکاری» برای تأمین امنیت اوکراین پس از توافق صلح نیز دامن زده است؛ ائتلافی که به‌طور بالقوه می‌تواند شامل استقرار نیروهای نظامی غربی در خاک اوکراین شود. مکرون آشکارا گفته است که چنین ائتلافی باید شامل قوای زمینی، هوایی، دریایی و بازسازی باشد—مفهومی که نه تنها با روح صلح در تضاد است، بلکه می‌تواند زمینه‌ساز جنگی تمام‌عیار میان ناتو و روسیه شود.

نگرانی بزرگ‌تر این است که برخی رهبران اروپایی، از جمله مکرون و استارمر، علناً تمایل خود به اعزام نیرو به اوکراین را ابراز کرده‌اند، مشروط بر اینکه ایالات متحده تضمین‌های امنیتی ارائه دهد. اما دونالد ترامپ، که در حال حاضر تأثیرگذارترین بازیگر غرب در قبال این جنگ است، هیچ نشانه‌ای از حمایت فعال نظامی نشان نداده است. بنابراین، این سوال پیش می‌آید: آیا چنین مواضعی صرفاً بازی‌های ژئوپلیتیک برای تأثیرگذاری بر فضای داخلی اروپاست، یا تلاش برای کشاندن اروپا به درگیری‌ای گسترده‌تر؟

در همین حال، دولت زلنسکی نیز از این «ائتلاف مایل به همکاری» استقبال کرده و خواهان آن شده است که این ائتلاف به اندازه‌ای قدرتمند باشد که امنیت اوکراین را در هر شرایطی تضمین کند. با این حال، باید از خود پرسید: تا کجا می‌توان در مسیر نظامی‌گری پیش رفت، بدون آنکه به صلحی واقعی دست یافت؟ آیا حمایت از اوکراین تنها از مسیر تسلیحات و حضور نظامی می‌گذرد، یا راهی انسانی‌تر و سیاسی‌تر نیز وجود دارد؟

فرانسه، به‌عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت و کشوری با سنت دیرینه در دیپلماسی، به جای تشویق به راه‌حل‌های نظامی، باید نقش فعال‌تری در میانجی‌گری ایفا کند. سیاست‌های جنگ‌طلبانه نه‌تنها چهره‌ی اروپا را نزد جهانیان مخدوش می‌کند، بلکه با اصول بنیادین اتحادیه‌ی اروپا در تضاد است—اصولی که بر صلح، گفت‌وگو و حل مسالمت‌آمیز منازعات تأکید دارد.

در نهایت، اگرچه سفر چهار رهبر اروپایی به کی‌یف می‌تواند در ظاهر نشانه‌ای از «وحدت» باشد، اما زمانی ارزشمند است که این وحدت در خدمت صلح قرار گیرد، نه در راستای تشدید تقابل و رقابت‌های نظامی. وقت آن است که فرانسه از سیاست‌های ماجراجویانه دست برداشته و نقش طبیعی خود را به‌عنوان کشوری با محور دیپلماسی و حامی صلح بازیابد—نقشی که بیش از هر زمان دیگر در بحران اوکراین حیاتی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *