preloader
به اندیشکده مطالعات فرانسه خوش آمدید

اروپا در شوک و تنهایی: هشتاد سال پس از پیروزی بر نازیسم

اروپا در هشتادمین سالگرد پیروزی بر نازیسم، با خطرات نوظهور و بی‌اعتمادی به آمریکا، به‌دنبال استقلال راهبردی است.

در هشتم ماه مه، اروپا یاد پیروزی بر آلمان نازی را در حالی گرامی داشت که سایه‌های تردید، ترس و ازهم‌گسیختگی بر قاره‌ای افتاده که دیگر نمی‌داند آیا ایالات متحده، متحدی قابل اتکاست یا تهدیدی فزاینده. مراسم سال گذشته در سواحل نرماندی، با حضور بایدن و ماکرون، نمادی از اتحاد دیرین آمریکا و اروپا بود؛ اما امروز با بازگشت ترامپ به قدرت، آن انسجام به سرعت در حال فروپاشی است.

ترامپ، با تمجید از رهبران محافظه‌کار، تخریب ارزش‌های دموکراتیک و حمله به ناتو، گسستی بی‌سابقه در نظم پساجنگی غرب ایجاد کرده است. او در دیدار با زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، نه تنها او را تحقیر کرد، بلکه به‌طور تلویحی حمایت از اوکراین را عامل آغاز جنگ جهانی سوم دانست. این رفتار، اروپا را در بهت فرو برد و اظهارات مکرون مبنی بر اینکه «صلح دیگر در قاره‌ی ما تضمین‌شده نیست» به صدایی هشداردهنده تبدیل شد.

در همین حال، اروپایی‌ها دیگر منتظر تصمیمات واشنگتن نمی‌مانند. سفر صدر اعظم جدید آلمان، فریدریش مرتس، به پاریس و توافق او با مکرون برای دستیابی به «استقلال راهبردی» از آمریکا، آغاز مرحله‌ای تازه در روابط فراآتلانتیک است. آن‌ها در مقاله‌ای مشترک در روزنامه فیگارو نوشتند که «هرگز صلحی تحمیلی را نخواهند پذیرفت» و به حمایت از اوکراین ادامه خواهند داد.

بازگشت به سواحل نرماندی برای گرفتن عکسی نمادین، یادآور همبستگی میتران و کوهل در وردن، یا زانوزدن ویلی برانت در برابر یادمان گتوی ورشو، می‌توانست احیای دوباره‌ی اروپا را به تصویر بکشد. اما کشورهای اروپایی هنوز هم با یکدیگر متحد و همبسته نیستند. موج راست‌گرایی افراطی، ضد مهاجرت، ضد علم، و ضد ارزش‌های ووک، از آمریکا تا مجارستان، ایتالیا، فرانسه و آلمان در حال گسترش است. احزاب راست افراطی مانند «آلترناتیو برای آلمان» و «اجتماع ملی» در فرانسه، از نارضایتی‌هایی تغذیه می‌کنند که شبیه به دلایل پیروزی ترامپ در آمریکاست.

با این حال، تفاوتی بنیادی وجود دارد. اروپا، برخلاف آمریکا، خاطره‌ای زنده از شکنندگی آزادی، قدرت استبداد، و فجایع نسل‌کشی دارد. اروپا فراموش نکرده است که سقوط به سوی تباهی تا چه اندازه ممکن و سریع است. این حافظه‌ی جمعی است که ممکن است تا حدی اروپا را به تامل و احتیاط وادارد.

در قلب فرانسه، شهر ویشی هنوز نمادهایی از همکاری رژیم پتن با نازی‌ها وجود دارد. دهه‌ها طول کشید تا فرانسه با حقیقت آن دوران مواجه شود. خاطره‌ی دیکتاتوری و نسل‌کشی هنوز در ذهن اروپاییان زنده است. اروپا می‌داند که آزادی تا چه حد شکننده است و چگونه می‌توان در عرض چند ماه به استبداد، نژادپرستی و قتل عام فروغلتید.

این پیام امروز، در جهانی که قدرت بر قانون غلبه یافته و رهبران خودکامه بار دیگر در حال ظهورند، اهمیتی مضاعف یافته است. اروپا، اگر می‌خواهد میراث مبارزان آزادی را زنده نگه دارد، باید شهامت و گونه‌ای دیگر از جسارت را از خود نشان دهد؛ جسارتی که نه برای فتح، بلکه برای بقا، استقلال و دفاع از کرامت انسانی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *