شکاف در صفوف چپ در راهپیمایی اول ماه مه
تظاهرات اول ماه مه در فرانسه با حضور گستردهی مردم، صحنهی تشدید شکافهای سیاسی میان احزاب چپ و اتحادیهها شد.

راهپیمایی روز جهانی کارگر امسال در فرانسه، با افزایش چشمگیر مشارکت عمومی برگزار شد؛ رویدادی که اگرچه به عنوان نمادی از اتحاد کارگری شناخته میشود، اما بیش از هر چیز، اختلافات آشکار در جناح چپ را نمایان ساخت. طبق گزارش وزارت کشور فرانسه، در پاریس حدود ۳۲ هزار نفر از میدان ایتالیا تا میدان ناسیون راهپیمایی کردند که نسبت به سال گذشته تقریبا دو برابر شده است. اتحادیهی کنفدراسیون عمومی کار (CGT) این رقم را تا ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده است. در سطح ملی نیز شمار کل شرکتکنندگان بین ۱۵۷ هزار تا ۳۰۰ هزار نفر برآورد شده است.
چهار اتحادیهی اصلی اتحادیهی کنفدراسیون عمومی کار (CGT)، اتحادیهی نیروی کارگری (FO)، فدراسیون سندیکایی متحد (FSU)، اتحاد سندیکایی متحدین (Solidaires)، در کنار گروههای دانشجویی، ابتکار عمل راهپیمایی را در دست داشتند. سخنان صریح و اجتماعیمحور رهبران اتحادیهها، بازتابدهندهی خواست عمومی برای تمرکز بر بحرانهای اجتماعی به جای مسائلی چون مهاجرت یا ناامنی بود. سوفی بنه، دبیرکل اتحادیهی کنفدراسیون عمومی کار (CGT)، با انتقاد از فضای غالب رسانهای، بر اولویتهای واقعی مردم از جمله وضعیت بیمارستانها، نظام آموزشی، بازنشستگی و امنیت شغلی تأکید کرد. شرکتکنندگان، از پرستاران و بازنشستگان راهآهن تا دانشجویان، همگی دلایل خود را برای حضور در خیابانها داشتند: از اعتراض به سیاستهای اقتصادی مکرون گرفته تا مخالفت با حضور راست افراطی در آستانهی قدرت.
با این حال، وحدت ظاهری صفوف راهپیمایی، در عمل زیر سایهی اختلافات شدید احزاب چپ فرو ریخت. در انتهای صف راهپیمایی، جناحهای مختلف چپ سعی در نمایش نوعی همگرایی داشتند، اما شکافهای عمیق بهوضوح مشهود بود. ژانلوک ملانشون و متحدانش در حزب «فرانسۀ تسلیمناپذیر» تلاش کردند تا این روز را به صحنهای برای عرض اندام سیاسی بدل کنند. ملانشون با کنایه به دیگر احزاب چپ، آنها را به عدول از مواضع گذشته متهم کرد؛ بهویژه در موضوع سن بازنشستگی در ۶۰ سالگی، که بهزعم او، وعدهی مشترک جبهه چپ در انتخابات ۲۰۲۴ بود.
این سخنان با واکنش سرد و انتقادی اتحادیهها روبهرو شد. رهبران سندیکاها تأکید کردند که اول ماه مه همواره روزی کارگری و متعلق به اتحادیهها بوده و نه احزاب سیاسی. آنها اظهارات ملانشون را تلاشی برای تسخیر فضای اجتماعی از سوی یک چهره سیاسی دانسته و آن را غیرسازنده ارزیابی کردند. برخی مانند لوران اسکور از اتحادیهی ملی سندیکاهای مستقل (UNSA)، حتی این پرسش را مطرح کردند که آیا چنین اظهاراتی به نفع حتی نزدیکترین متحدان سیاسی ملانشون خواهد بود یا خیر.
در سوی دیگر، گروههایی از مخالفان ملانشون از جمله سبزها، حزب «پیکاردی به پا خیر! (Picardie debout !)»، حزب مجمع جمهوری بومگرا و سوسیال (L’Après) و حزب نسلها (Génération.s)، به صورت مستقل و با فاصلهای محسوس از حزب فرانسهی تسلیمناپذیر (LFI) حضور داشتند. برخی از چهرههای شاخص این جناح مانند فرانسوا روفن، الیویه فور و مارین توندلیه بهجای حضور در پاریس، به دیدار کارگران کارخانه آرسلورمیتال در دانکرک رفتند که درگیر خطر تعدیل نیرو هستند. این اقدام، نمادی از فاصلهگیری آشکار آنان از استراتژی رسانهای ملانشون بود.
اما اوج تنشها زمانی رقم خورد که در بلوار دو لوپیتال، غرفهی حزب سوسیالیست و چند نمایندهی آن هدف حملات لفظی و سپس فیزیکی گروهی از معترضان قرار گرفت. شعارهایی چون «خائنها!»، «خودفروختهها!»، «همدستها!» به همراه ارجاع به قانون کار جنجالی سال ۲۰۱۶، فضا را ملتهب کرد. برخی از مهاجمان چهرههای خود را پوشانده بودند و با دخالت نیروهای امنیتی، درگیری شدت بیشتری یافت. چند تن از اعضای حزب سوسیالیست مجبور به ترک محل شدند و بر اساس اعلام پلیس، در مجموع ۷۲ نفر بازداشت و ۲۸ نفر به بازداشتگاه منتقل شدند.
وزیر کشور فرانسه این حمله را «کاملاً تأسفبار و غیرقابل پذیرش» خواند. در کنار حمله به غرفهی حزب سوسیالیست، گزارشهایی از آسیب به بانکها، آژانسهای املاک و ایستگاههای اتوبوس نیز مخابره شد.
اول ماه مه ۲۰۲۵، با وجود مشارکت بالا، بیش از آنکه صحنه همبستگی باشد، به نمایشگاه تناقضها و رقابتهای سیاسی در جناح چپ بدل شد. با نزدیکشدن به انتخاباتهای آتی، بهویژه در سایهی رشد راست افراطی، روشن نیست که آیا جناحهای چپ میتواند بر شکافهای خود غلبه کند یا همچنان دستخوش فرسایش درونی خواهد ماند.