اختلاف در چپ فرانسه بر سر واژهی «اسلامهراسی»
جدال بر سر واژهی «اسلامهراسی» در چپ فرانسه، بازتابی از اختلافات عمیق درباره سکولاریسم، تبعیض دینی و وحدت سیاسی است.

در پی قتل فجیع یک مسلمان ۲۳ ساله به نام ابوبکر سیسی در مسجدی در جنوب فرانسه، گروههای چپگرای گوناگون، از جمله حزب فرانسه تسلیمناپذیر و سوسیالیستها، به شکلی متحد این جنایت را محکوم کردند. اما این وحدت زبانی، به سرعت با اختلافات دیرینه بر سر یک واژهی مشخص، یعنی «اسلامهراسی»، جای خود را به تنش و تفرقه داد.
روز یکشنبه ۲۷ آوریل، تجمعی در میدان جمهوری پاریس برگزار شد. گردهمآییای که به دعوت نهادهایی چون «اساواس راسیسم»، «لیگ حقوق بشر» و «رصدخانه ملی راست افراطی» برگزار شده بود. توماس پورت، نمایندهی حزب فرانسهی تسلیمناپذیر و رئیس این رصدخانه، همراه با ژان-لوک ملانشون، رهبر این حزب، و دومینیک سوپو، رئیس اساواس راسیسم، در این تجمع حضور داشتند. در حالی که هدف اعلامی این گردهمآیی ادای احترام به قربانی و ابراز همبستگی با جامعهی مسلمانان بود، برخی از حاضران با خشم از عدم استفاده از واژهی «اسلامهراسی» انتقاد کردند.
در میان جناحهای چپ فرانسه، استفاده از این واژه همواره موضوع اختلافنظر بوده است. برخی آن را ابزاری میدانند برای جلوگیری از نقد آزادانهی دین اسلام، در حالی که دیگران آن را ضرورتی برای نامگذاری نفرت فزاینده علیه مسلمانان میدانند. دومینیک سوپو صراحتاً اذعان میکند که در گذشته این واژه را به دلیل ابهام مفهومیاش به کار نمیبردند. با این حال، متن بیانیهی صادرشده توسط این گروهها به جای واژهی «اسلامهراسی»، از عبارات «نفرت از اسلام و مسلمانان» و «ماهیت نژادپرستانه این قتل» استفاده کرده بود.
مخالفان استفاده از این واژه تنها در اردوگاه سوسیالیستها نیستند. مانوئل والس، نخستوزیر پیشین فرانسه، با قاطعیت اعلام کرده که هرگز از واژهی «اسلامهراسی» استفاده نخواهد کرد. او آن را مفهومی وارداتی از جمهوری اسلامی ایران میداند و معتقد است نباید از ادبیات «دشمن» بهره گرفت. اما برخلاف گفتهی والس، ریشهی این واژه به سال ۱۹۱۰ و نوشتههای آلن کلین، یک حقوقدان فرانسوی، بازمیگردد که از آن برای توصیف تعصب غرب نسبت به اسلام استفاده کرده بود.
پس از حملات سال ۲۰۱۵ علیه هتاکیهای شارلی ابدو، مفهوم «اسلامهراسی» بهشدت وارد گفتمان عمومی شد. در آن زمان، ژان-لوک ملانشون خود یکی از مخالفان استفاده از این واژه بود و آن را مغایر با آزادی نقد ادیان میدانست. اما به مرور، و به ویژه از سال ۲۰۱۹ که حزب او در راهپیمایی علیه اسلامهراسی پس از حمله به مسجد بایون شرکت کرد، این موضع تغییر یافت و حمایت از مسلمانان به یکی از مؤلفههای اصلی سیاستگذاری حزب فرانسهی تسلیمناپذیر تبدیل شد.
در مقابل، حزب سوسیالیست همچنان در برابر بهکارگیری این واژه مقاومت نشان داده و در کنگرهی سال ۲۰۲۱، اولیویه فور، دبیر اول حزب، تصمیم به عدم همکاری با جمعیتهایی چون «مجمع مبارزه با اسلامهراسی در فرانسه» را اقدامی اصولی دانست. ژروم گِژ، نمایندهی حزب، واژهی اسلامهراسی را «مفهومی سیاسی و خطرناک» میخواند که میتواند به زیر سؤال بردن قوانین لائیسیته در فرانسه بینجامد.
با این حال، در سالهای اخیر، شاهد نرمش نسبی از سوی برخی چهرههای سوسیالیست نیز بودهایم. کلئو ریدل، نمایندهی سوسیالیست پارلمان اروپا، و لورنس روسینیول، سناتور سرشناس، استفاده از واژهی «اسلامهراسی» را در زمینهی قتل ابوبکر سیسی قابل توجیه دانستهاند. با این وجود، روسینیول از «محو واژههایی چون عرب و نژادپرستی» به نفع واژهی «مسلمان» انتقاد کرده و آن را نوعی «تعیین هویت دینی اجباری» توصیف میکند.
در میدان جمهوری، جایی که هدف اتحاد بود، اختلافات به شکلی نمادین بروز یافت. ژروم گژ، که برای حمایت آمده بود، با شعارهای ضدیهودی و اتهام «صهیونیست کثیف» روبهرو شد. سوپو این واکنشها را نتیجهی «محاسبات سیاسی برای شکاف در اردوگاه چپ ضدنژادپرست» دانست. گژ نیز با اندوه از «پایان آنتیراسیسم واحد و جهانشمول» سخن گفت و وضعیت فعلی را «هر گروه قربانیان خود را دارد» توصیف کرد؛ وضعیتی که آن را «جداییطلبی» خواند.
در نهایت، پرسش از معنای واژهها در فرانسه امروز، به نبردی سیاسی بدل شده. نبردی که در آن، مرز میان دفاع از آزادی و مقابله با تبعیض، بیش از پیش تیره و مبهم گردیده است.