حاکمیت کامل با مشارکت فرانسه: راهی برای آیندهای صلحآمیز در کالدونیای جدید
مدلی نوین برای کالدونیای جدید با تمرکز بر حاکمیت مستقل و مشارکت با فرانسه، راهی بهسوی صلح و ثبات پایدار.

کالدونیای جدید، یکی از آخرین مناطق استعمارزدهی فرانسه، در دو دههی گذشته مسیری پر فراز و نشیب را در جهت تعیین وضعیت نهایی خود طی کرده است. فردینان ملن-سوکرامانیَن، استاد حقوق عمومی در دانشگاه بوردو و یکی از تدوینگران گزارش معروف سال ۲۰۱۴ دربارهی آیندهی نهادهای این منطقه، در مصاحبه با لوموند، به تحلیل چشماندازی میپردازد که طی آن کالدونیای جدید با حفظ پیوندی مستحکم با جمهوری فرانسه، به حاکمیت کامل دست یابد؛ مدلی الهامگرفته از وضعیت کنونی موناکو.
توافقنامهی نومئا که در سال ۱۹۹۸ میان دولت فرانسه و نیروهای سیاسی محلی (اعم از استقلالطلبان کاناک و وفاداران به فرانسه) به امضا رسید، نه فقط به یک بحران خونین داخلی پایان داد، بلکه افق جدیدی برای دگرگونی پسااستعماری ترسیم کرد. با این حال، با وجود گذشت بیش از دو دهه و برگزاری سه همهپرسی، مسأله استقلال همچنان حلنشده باقی مانده است و این بنبست سیاسی-هویتی، آرامش و توسعهی اقتصادی جزیره را تهدید میکند.
ملن-سوکرامانیَن معتقد است توافق نوومئا، بهرغم گذشت مدت زمان رسمی آن، از نظر حقوقی و سیاسی همچنان معتبر است و جایگاهی شبهقانون اساسی برای کالدونیای جدید دارد. از نظر او، حذف این توافق با استناد به پایان مدت، بهمعنای عقبگرد خطرناک و غیرقابل قبول خواهد بود؛ چراکه نهتنها از نظر حقوقی بسیار دشوار است، بلکه از نظر سیاسی نیز غیرممکن است.
دولت فرانسه اکنون بهدنبال رسیدن به راهحلی «نهایی» است، اما این راهحل نمیتواند بر پایهی همهپرسیهای قبلی، که نتوانستند اجماع اجتماعی لازم را پدید آورند، بنا شود. سه همهپرسی برگزارشده میان سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱، هر سه با پیروزی جناح وفادار به فرانسه به پایان رسید، اما مشروعیت نتایج آخرین مورد، که توسط استقلالطلبان تحریم شد، همچنان مورد مناقشه است. بهعقیدهی پروفسور ملن-سوکرامانیَن، پرسشهای دوقطبی و بله/خیر در جامعهای که بهشدت دوپاره است، نمیتوانند راهحل نهایی باشد.
او تأکید میکند که باید بهجای اصرار بر نتیجهگیریهای مبتنی بر رأی اکثریت ساده، بهدنبال مدلی بود که نوعی اجماع گستردهی اجتماعی را رقم بزند؛ مدلی که کرامت، هویت فرهنگی و امنیت جمعی ساکنان کالدونیای جدید را تضمین کند. به گفتهی او، جمعیت جوان این منطقه نیاز به چشماندازی پایدار دارد تا بتواند آیندهی خود را برنامهریزی کند و سرمایهگذاران نیز برای بازسازی اقتصاد محلی، به ثبات نیاز دارند.
در این زمینه، مدل «حاکمیت کامل با مشارکت قوی با فرانسه» یک گزینهی بالقوه است که میتواند هم اصل خودمختاری را بهرسمیت بشناسد و هم پیوندهای تاریخی و نهادی با فرانسه را حفظ کند. در این مدل، کالدونیای جدید میتواند همچون یک کشور مستقل، کرسی خود را در سازمان ملل داشته باشد و در عین حال، برخی صلاحیتهای حاکمیتی مانند سیاست دفاعی، قضایی یا پولی را به فرانسه واگذار کند – کاملاً یا جزئی – و حتی در مواقع ضروری، آنها را بازپس گیرد.
ملن-سوکرامانیَن با اشاره به تجربهی موناکو، که وضعیت مشابهی دارد، تأکید میکند که این نوع از شراکت الزاماً نیازی به برچسبهایی چون «کشور فدرال» یا «دولت وابسته» ندارد، چرا که در کالدونیای جدید، حساسیتهای تاریخی و هویتی خاصی با این واژهها گره خوردهاند. بهزعم او، راهحل مناسب برای این سرزمین باید راهحلی ابتکاری، منحصربهفرد و برآمده از واقعیتهای محلی باشد.
با این حال، موانع جدیای همچنان بر سر راه مذاکرات وجود دارد. از جمله مهمترین آنها، غیبت نمایندگان جامعهی مدنی در مذاکرات است. فرآیند فعلی عمدتاً میان سیاستمداران جریانهای اصلی دنبال میشود و همین امر سبب شده که بحثها بیشتر حول مسائل فنی مانند تعداد کرسیهای کنگره یا تقسیم صلاحیتها میان استانها و کمونها متمرکز باشد – نه مسائل اساسیتر مانند کرامت، هویت و امنیت جمعی.
با در نظر گرفتن حوادث خشونتبار مه ۲۰۲۴ و تنشهای پیرامون اصلاح قانون انتخابات، اکنون دولت فرانسه بیش از هر زمان دیگری ملزم به خلاقیت و درک حساسیتهای بومی است. اگر چنین رویکردی اتخاذ نشود، نهتنها خطر بازگشت به خشونتهای گذشته وجود دارد، بلکه این شکست، شکست دیگری در کارنامهی استعمارزدایی فرانسه خواهد بود – شکستی که این بار، هنوز فرصت تبدیلشدن به یک موفقیت تاریخی را دارد.