بازگشت ترامپ و تأثیر آن بر سیاست فرانسه
بازگشت دونالد ترامپ بر انتخابات ۲۰۲۷ فرانسه و همچنین جایگاه سیاسی مکرون در مواجهه با تغییرات ژئوپلیتیک جهانی بسیار تأثیرگذار است.

بازگشت دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده تغییرات ژئوپلیتیک عمدهای را به همراه داشته که تأثیرات آن در سراسر جهان حس میشود. این تغییرات نهتنها بر عرصهی سیاست داخلی آمریکا، بلکه بر معادلات سیاسی کشورهای مختلف نیز اثر گذاشته است. از جمله این تأثیرات، تغییر توازن قدرت در کانادا است؛ جایی که رهبر حزب محافظهکار، پییر پوالییور، که شباهتهای زیادی به ترامپ دارد، محبوبیت خود را به نفع نخستوزیر جدید، مارک کارنی، از دست داده است. سیاستهای جنگ تجاری ترامپ با کانادا، از جمله اعمال تعرفههای سنگین، باعث کاهش حمایت از پوالییور شده است.
این تحولات نهتنها کانادا، بلکه عرصهی سیاست فرانسه را نیز تحت تأثیر قرار داده است و ممکن است تأثیر مستقیمی بر انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۷ این کشور بگذارد. در واقع، تغییرات ژئوپلیتیک اخیر هزینهی شرکت در انتخابات ریاستجمهوری را بهشدت افزایش داده است. این در حالی است که برخلاف انتخابات ۲۰۱۷ که فضایی جدید و پویا با ریاست جمهوری مکرون در فرانسه ایجاد شد، اکنون بحرانهای ژئوپلیتیک باعث بازگشت چهرههای سیاسی قدیمیتر و باتجربهتر به صحنه شده است.
چهرههایی مانند دومینیک دو ویلپن، نخستوزیر سابق فرانسه، و فرانسوا اولاند، رئیسجمهور سابق، با توجه به تجربه و شناخت خود از مسائل بینالمللی، دوباره به صحنه بازگشتهاند. همچنین، میشل بارنیه، مذاکرهکنندهی اصلی برگزیت، نیز از تجربهی خود برای حضور در انتخابات ۲۰۲۷ بهره میبرد. این چهرههای سیاسی قدیمی اکنون در کانون توجه قرار گرفتهاند و بحرانهای جهانی به آنها جایگاه ویژهای داده است.
در همین حال، احزاب سیاسی در داخل فرانسه نیز دچار تشتت و تفرقه شدهاند. حزبهای جمهوریخواه، سوسیالیست و سبزها همگی در آستانه برگزاری کنگرههای خود هستند و کاندیداهای مطرح، مانند ادوارد فیلیپ و رافائل گلوکسمان، در تلاش برای پیدا کردن جایگاه مناسب در این فضای جدید هستند. با این حال، بحرانهای بینالمللی تمرکز اصلی مردم فرانسه را به خود معطوف کرده و کاندیداها در پسزمینه قرار گرفتهاند.
یکی از مهمترین چالشهای احزاب سیاسی فرانسه، تعیین موضع خود در برابر تهدیدهای روسیه و چگونگی تعامل با سیاستهای ترامپ است. حزب اجتماع ملی (RN)، به رهبری مارین لوپن و ژردن باردلا، به دلیل سابقهی ارتباط نزدیک با روسیه و حمایت از ترامپ، در موضعی نامناسب قرار گرفته است. آنها تلاش میکنند تا موضع خود را در قبال هر دو تغییر دهند، اما همچنان از موضعگیری شفاف در برابر تهدیدهای روسیه و سیاستهای ترامپ باز ماندهاند. این دو رهبر سعی دارند حمایت خود را از اوکراین نشان دهند، اما در زمینهی دفاع از اروپا موضع روشنی ندارند.
ژان لوک ملانشون، رهبر چپگرایان افراطی، نیز با مشکل مشابهی روبهرو است. او که همواره موضع ضدآمریکایی داشته، متهم به تساهل در برابر روسیه شده است. ملانشون نیز همچون لوپن موضعی «نه ترامپ، نه پوتین» اتخاذ کرده، اما انتقادات او بیشتر متوجه ترامپ است. او در سخنرانی اخیر خود، ترامپ را بهعنوان تهدیدی برای فرانسه معرفی کرده است و بر این باور است که ترامپ اقتصاد فرانسه را تهدید میکند.
بازگشت ترامپ ممکن است بخشی از رأیدهندگان افراطی را جذب کند، اما افراطگرایی او و سیاستهای جدیدش ممکن است بخش دیگری از رأیدهندگان را بترساند. سیاستهای ترامپ، از جمله کاهش بودجههای علمی و ایجاد جو ترس، به وضوح میتواند بر حمایت از رهبران مشابه در فرانسه تأثیر منفی بگذارد. این در حالی است که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، از تغییرات ژئوپلیتیک بهرهبرداری کرده و در جایگاه مستحکمی قرار گرفته است.
مکرون که پس از ناکامی در انحلال مجلس فرانسه اعتبار خود را از دست داده بود، اکنون با بحرانهای بینالمللی موفق به بازسازی چهرهی سیاسی خود شده است. در نتیجهی این تغییرات، مکرون توانسته است دوباره به قدرت سیاسی برگردد و محبوبیت خود را بازیابد. او اکنون در موقعیتی محوری قرار گرفته و این وضعیت به او اجازه داده است تا بخشی از اهرمهای از دسترفتهی قدرت را بازیابد.
مکرون، با استفاده از بحرانهای بینالمللی، توانسته است تسلط بیشتری بر دولت و سیاستهای دفاعی فرانسه پیدا کند و جایگاه خود را بهعنوان رهبر یک بحران واقعی در جهان تقویت کند.
با این حال، بحرانهای داخلی فرانسه همچنان ادامه دارد و دولت مکرون با چالشهای عمدهای از جمله بحران بازنشستگی و اصلاحات اقتصادی روبهرو است. در همین حال، وضعیت مالی فرانسه همچنان ناپایدار است و بدهیهای عمومی کشور همچنان یک چالش بزرگ برای دولت باقی مانده است.