پیمان نانسی: گامی بهسوی استقلال دفاعی اروپا؟
پیمان امنیتی فرانسه و لهستان گامی مهم در مسیر استقلال دفاعی اروپا و پاسخ به تهدیدهای نوظهور امنیتی است.

در شرایطی که بحران اوکراین، تهدیدهای کرملین و بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، نگرانیهای امنیتی اروپا را تشدید کرده، فرانسه و لهستان در حال مذاکره برای امضای یک پیمان امنیتی دوجانبهاند که میتواند رویکرد دفاعی اروپا را دگرگون کند. این پیمان که به «پیمان نانسی» معروف شده، به گفتهی مقامهای دو کشور، قرار است تا پایان ژوئن ۲۰۲۵ امضا شود و حاوی «بندهای مؤثر امنیتی» باشد.
برای نخستینبار، پاریس قصد دارد پیمانی از این نوع را با کشوری امضا کند که با آن مرز مشترک ندارد. پیش از این، فرانسه پیمانهای مشابهی با آلمان (آخن، ۲۰۱۹)، ایتالیا (کویرینال، ۲۰۲۱) و اسپانیا (بارسلون، ۲۰۲۳) امضا کرده بود که همگی بر امنیت مشترک و کمک متقابل در صورت حملهی مسلحانه تأکید داشتند. این بار، اما، انتخاب لهستان – کشوری که از دیرباز بر چتر امنیتی آمریکا تکیه دارد – نشانهای از چرخش مهم در سیاست دفاعی اروپایی است.
دونالد تاسک، نخستوزیر لهستان، پس از دیدار با امانوئل مکرون در حاشیهی نشست متحدان اوکراین، این توافق را «نقطهی عطفی در تضمین امنیت مشترک» خواند. وزیر خارجهی او، رادوسلاو سیکورسکی، نیز از مذاکرات مشابهی با بریتانیا خبر داد.
در گذشته، ایدهی «استقلال استراتژیک» که فرانسه آن را ترویج میکرد، در ورشو چندان طرفداری نداشت. لهستانیها که بهشدت به پیمان ناتو و حضور مستقیم نظامیان آمریکایی تکیه دارند، از طرحهای دفاعی اروپامحور استقبال نمیکردند. با این حال، تغییرات ژئوپولیتیک، بهویژه ابهام در خصوص تداوم تعهدات آمریکا و اظهارات مکرون در رابطه با بُعد اروپایی «منافع حیاتی» فرانسه، موجب تحول در دیدگاه لهستان شده است.
منافع حیاتی – عبارتی کلیدی در دکترین بازدارندگی هستهای فرانسه – به حملاتی اشاره دارد که میتوانند واکنش هستهای را توجیه کنند. هرچند این منافع هرگز بهطور شفاف تعریف نمیشوند، ولی تأکید اخیر مکرون بر «ابعاد اروپایی» آنها در بحبوحهی جنگ اوکراین، پیامی مهم برای متحدان اروپایی بهشمار میرود.
لهستانیها که هنوز خاطرات تلخ خیانتهای گذشتهی قدرتهای بزرگ را در حافظه دارند، خواهان نشانههایی ملموس از تعهد فرانسه هستند. از نگاه ورشو، وعدهی دفاع، تنها زمانی معتبر است که با حضور نظامی ملموس همراه باشد. تجربهی آمریکا در دهههای گذشته – از جمله استقرار بمبهای هستهای B61 در آلمان، ایتالیا و ترکیه – برای لهستانیها معیار عملی بازدارندگی است.
فرانسه اما فعلاً قصد ندارد تسلیحات هستهای خود را در خارج از مرزهایش مستقر کند. بهجای آن، سناریوهایی مانند مانورهای مشترک با نیروی هوایی لهستان یا حضور نمادین جنگندههای رافال مجهز به موشکهای ASMPA در آسمان اروپای شرقی، بهعنوان گزینههایی واقعبینانهتر بررسی میشود.
از سوی دیگر، پاریس در حال بررسی گسترش توانمندیهای نیروهای هوایی استراتژیک خود است. ایجاد پایگاه هوایی جدید در لوکسوی-سنسوور – با مأموریت هستهای – از جمله پروژههایی است که مکرون بهتازگی تأیید کرده است. این در حالیست که دولت فرانسه بهشدت به دنبال افزایش بودجهی دفاعی است و برای تقویت همکاریها با آلمان و لهستان، به دنبال راههایی برای «تنظیم منابع» با توجه به وضعیت مالی کنونی است.
در مجموع، آنچه امروز میان فرانسه و لهستان در حال شکلگیریست، تنها یک پیمان سیاسی نیست، بلکه تبلور تغییر پارادایم در امنیت اروپاست. لهستان که زمانی به استقلال استراتژیک با دیدهی تردید مینگریست، اکنون شاید بیش از هر زمان دیگری، آمادهی مشارکت فعال در ساختارهای دفاعی مستقل اروپاییست – ساختارهایی که بیش از هر چیز، به رهبری پاریس وابستهاند.