preloader
به اندیشکده مطالعات فرانسه خوش آمدید

پارادوکس رهبری در اروپا

رهبران بریتانیا، فرانسه و آلمان در عرصه‌ی جهانی متحد و فعال‌اند، اما در داخل با بحران‌های سیاسی و اقتصادی جدی روبه‌رو هستند.

رهبران بزرگ اروپا این روزها در صحنه‌ی جهانی فعال و متحد ظاهر می‌شوند، اما در داخل کشور با مشکلاتی جدی روبه‌رو هستند. کی‌یر استارمر در بریتانیا، امانوئل مکرون در فرانسه و فریدریش مرتس در آلمان، هر سه تصویری از رهبری اروپا در عرصه‌ی بین‌المللی به نمایش می‌گذارند، ولی در سیاست داخلی با چالش‌هایی روبه‌رو هستند که موقعیتشان را متزلزل می‌کند. این تناقض به پرسشی کلیدی منجر شده است: آیا می‌توانند هم‌زمان نقش بازیگرانی مؤثر در سطح جهانی و مدیرانی موفق در سیاست داخلی باشند؟

نخست‌وزیر بریتانیا، کی‌یر استارمر، قرار است هفته‌ی آینده میزبان دونالد ترامپ در اقامتگاه رسمی «چکرز» باشد. دیداری که فرصت مناسبی برای نمایش چهره‌ای دیپلماتیک از اوست؛ استارمر امیدوار است با تکیه بر روابط نزدیک با ترامپ، حمایت بیشتری در دفاع از اوکراین در برابر روسیه به دست آورد. با این حال، در عرصه‌ی داخلی شرایط او چندان مساعد نیست: استعفای معاون نخست‌وزیر به دلیل مشکلات مالیاتی، برکناری سفیر لندن در واشنگتن به علت ارتباطات مشکوک با جفری اپستین و کاهش محبوبیت حزب حاکم در نظرسنجی‌ها، همگی نشانه‌هایی از شکنندگی موقعیت او هستند. ظهور اپوزیسیون پوپولیستی راست‌گرا نیز این فشارها را دوچندان کرده است.

در فرانسه، امانوئل مکرون ششمین نخست‌وزیر خود را در نتیجه‌ی رأی عدم اعتماد از دست داد و ناچار شد سباستین لکورنو را به‌عنوان جانشین منصوب کند. او باید میان نیروهای راست افراطی و چپ رادیکال که بیشتر به دنبال برگزاری انتخابات زودهنگام هستند تا تصویب بودجه، تعادل برقرار کند. در عین حال، مکرون در سیاست خارجی همچنان پرچمدار دفاع از اوکراین در اروپا باقی مانده است و تلاش دارد ایده‌ی «استقلال راهبردی اروپا» را پیش ببرد. اما مشکلات اقتصادی فرانسه و بن‌بست سیاسی در پارلمان، توانایی او برای تحقق این اهداف را محدود کرده است. منتقدان می‌گویند مکرون بیش از آن‌که ابزار واقعی برای اجرای برنامه‌هایش داشته باشد، به خطابه‌های پرشور متکی است.

در آلمان، فریدریش مرتس در آغاز کار با لغو محدودیت‌های بدهی دولتی و افزایش چشمگیر بودجه‌ی نظامی، تصویری از رهبری قاطع ارائه داد. او حتی در دیدار سران اروپایی با ترامپ در کاخ سفید، نقشی محوری در هماهنگی اروپا برای فشار بر پوتین ایفا کرد. اما در داخل آلمان، ائتلاف شکننده‌ی دموکرات‌مسیحی‌ها و سوسیال‌دموکرات‌ها موجب کندی در اصلاحات اقتصادی شده است. اختلافات داخلی بر سر انتصاب یک قاضی لیبرال به دیوان عالی نیز نشانه‌ای از شکنندگی سیاسی است. همزمان، حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در نظرسنجی‌ها از حزب مرتس پیشی گرفته و تهدیدی جدی برای ثبات سیاسی کشور ایجاد کرده است.

این سه رهبر در سطح بین‌المللی با وحدت و عزم راسخ در برابر جنگ اوکراین ظاهر می‌شوند. ورود پهپادها ادعایی روسیه به حریم هوایی لهستان و واکنش ناتو نمونه‌ای از این هماهنگی بود. اروپا همچنین با افزایش هزینه‌های نظامی، خرید تسلیحات از ایالات متحده و برنامه‌ریزی برای ایجاد «ائتلاف مشتاقان» به منظور تضمین امنیت اوکراین پس از توافق صلح، نشان داده است که در سیاست خارجی مصمم است. با این حال، پرسش اصلی این است که آیا می‌توان این اتحاد را در بلندمدت حفظ کرد، به‌ویژه اگر لازم شود نیروهای نظامی برای مأموریت‌های صلح‌بانی اعزام شوند؟

کارشناسان هشدار می‌دهند که ضعف داخلی می‌تواند مستقیماً توانایی اروپا برای ایفای نقش جهانی را محدود کند. همان‌گونه که ریچارد هاس، رئیس پیشین شورای روابط خارجی آمریکا، گفته است: «سیاست خارجی از خانه آغاز می‌شود.» تا زمانی که رهبران اروپایی نتوانند بر مشکلات اقتصادی، مهاجرت و نارضایتی اجتماعی غلبه کنند، دستاوردهای بین‌المللی آنان شکننده باقی خواهد ماند. تجربه‌ی لهستان مثال روشنی است: دونالد توسک نخست‌وزیر میانه‌روی لهستان از اوکراین حمایت می‌کرد، اما با روی کار آمدن رئیس‌جمهور راست‌گرا، اختلافات داخلی بر سر پناهجویان اوکراینی شدت گرفته است.

مکرون با پایان دوره‌ی ریاست‌جمهوری‌اش در سال ۲۰۲۷ آزادی بیشتری در سیاست خارجی دارد، اما محدودیت‌های اقتصادی کشور مانع از تحقق اهدافش می‌شود. مرتس با وجود قدرت‌نمایی در سطح بین‌المللی، در برلین با رکود و اختلافات حزبی دست‌وپنجه نرم می‌کند. استارمر اگرچه با چالش‌های داخلی روبه‌رو است، اما اکثریت پارلمانی قابل‌توجهی دارد و برخلاف همتایان فرانسوی و آلمانی، از ثبات بیشتری برخوردار است. این امر او را در موقعیتی قرار می‌دهد که شاید بتواند در بلندمدت به عنوان یکی از رهبران اصلی اروپا باقی بماند.

به طور کلی، رهبران کنونی اروپا بیش از هر زمان دیگری نشان داده‌اند که می‌توانند در برابر بحران‌های جهانی متحد باشند، اما در داخل با پارادوکس ضعف و شکنندگی دست به گریبان‌اند. آینده‌ی سیاست خارجی اروپا وابسته به این است که آیا این رهبران قادر خواهند بود میان دستاوردهای بین‌المللی و چالش‌های داخلی تعادل برقرار کنند یا نه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *