وفاداری راست افراطی اروپا به ترامپیسم از خلال ترور چارلی کرک
شهادت چارلی کرک و وفاداری راست افراطی اروپا به ترامپیسم

در روز چهارشنبه، دهم سپتامبر، خبر مرگ مردی نهچندان مشهور از آنسوی اقیانوس آرام به سرعت در سراسر اروپا پیچید. «چارلی کرک»، چهرهای ۳۱ ساله از محافظهکاران آمریکایی و بنیانگذار سازمان دانشجویی «Turning Point USA»، در جریان یک سخنرانی در دانشگاه یوتا ولی بر اثر اصابت گلوله کشته شد. چند دقیقه بعد، مرگ او به تصویر زندهای از «شهادت» در دفاع از آزادی بیان بدل شد؛ تصویری که میلیونها نفر در شبکههای اجتماعی تماشا کردند.
کرک، از هجدهسالگی، یکی از چهرههای اصلی کارزار فکری محافظهکاری در آمریکا بود؛ چهرهای جوان، سخنور، عمیقاً متمایل به ارزشهای سنتی خانواده و مذهب که با حمایت میلیاردرهای مسیحی و پشتیبانی دونالد ترامپ، به یکی از پیامآوران اصلی انقلاب فرهنگی آمریکا بدل شد. مرگ او در برابر دوربینها، هدیهای سیاسی برای دولت جدید ترامپ بود؛ فرصتی تا جامعهی دوقطبی آمریکا بیش از پیش میان «پیروان چارلی» و «دشمنان وطن و خدا» تقسیم شود. در مراسم یادبود رسمی او در آریزونا، استیون میلر، مشاور ارشد کاخ سفید، خطاب به مخالفان فریاد زد: «شما هیچ نیستید!»
اما پژواک این مرگ، تنها در مرزهای آمریکا نماند. کمتر از پنج ساعت پس از حادثه، ایمیلی با عنوان «یک دقیقه سکوت برای چارلی کرک» به صندوق پست الکترونیکی تمام ۷۲۰ نمایندهی پارلمان اروپا رسید. فرستنده، چارلی ویمِرز، نمایندهی حزب راست افراطی سوئد (دموکراتهای سوئد) بود. او در این نامه از خشونت سیاسی علیه محافظهکاران گفت و خواستار ادای احترام رسمی به کرک شد. هرچند رئیس پارلمان اروپا درخواست را «غیرقانونی از نظر آییننامه» دانست و رد کرد، موج واکنشها از سوی راستگرایان تندرو در اروپا آغاز شد. از لهستان و رومانی تا ایتالیا و اتریش، احزاب افراطی یکی پس از دیگری خواستار «یادبود ملی» برای این چهرهی آمریکایی شدند. حتی حزب آزادی اتریش پیشنهاد ساخت یادمان «چارلی کرک» را در میدان حقوق بشر وین مطرح کرد.
در هفتههای بعد، رسانههای وابسته به جریان محافظهکاری، از مجارستان تا فرانسه، روایت واحدی از مرگ کرک ساختند: او نه بهعنوان یک چهرهی جنجالی، بلکه بهعنوان «همسر، پدر و مسیحی» معرفی شد. تصویری از او در کنار همسر و فرزندانش با عنوان «آنچه چپ از آن متنفر است» بهطور گسترده منتشر شد. بدون آنکه هنوز قاتلش شناسایی شده باشد، سیاستمداران راست افراطی از آتن تا پراگ اعلام کردند که «چپگرایان» او را کشتهاند و این قتل، نشانهی «جنگ اعلامنشده علیه ارزشهای سنتی» است.
در ایتالیا، حزب «برادران ایتالیا» به رهبری جورجا ملونی، کرک را بهعنوان نماد «آزادی بیان» در تبلیغات خود جای داد. در فرانسه، ژردن باردلا، رهبر حزب «اجتماع ملی»، در ویدئوهایی به دو زبان فرانسه و انگلیسی از «تمامیتخواهی جدید» سخن گفت و اروپا را به مقابله با «چپ جهانی» فراخواند. در آلمان نیز نشریهی نزدیک به حزب «آلترناتیو برای آلمان» نوشت: «بوی جنگ داخلی در هواست.»
در این میان، راست افراطی اروپا تلاش کرد خود را قربانی «نظام لیبرال» جلوه دهد؛ جریانی که به گفتهی آنان، صدای مخالفان محافظهکار را خفه میکند. در سخنرانیها و پستهای شبکههای اجتماعی، مرگ کرک به نمادی از «قربانیشدن حقیقت» بدل شد. این روایت قربانیسازی، که از تاکتیکهای همیشگی ترامپیسم است، اکنون بهصورت یک الگوی مشترک به اروپا منتقل شده است.
گام بعدی، تبدیل این «قربانی» به نیرویی برای بسیج سیاسی بود. در ایتالیا، ملونی با صراحت از احزاب راست در دیگر کشورها خواست تا «با الگوی ایتالیا متحد شوند». در فرانسه و اسپانیا نیز، رسانههای نزدیک به میلیاردر محافظهکار «ونسان بولوره» و حزب راست سنتی اسپانیا، به هماهنگی با جریان افراطی «وُکس» پرداختند تا تصویری از «اتحاد غربی علیه چپ» بسازند. در برخی کشورها حتی مراسم مذهبی در یادبود کرک برگزار شد؛ از جمله در کلیسای نوتردام شهر پراگ یا مقابل سفارت آمریکا در برلین، جایی که نمایندهی حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) برایش دعای «پدر ما» خواند.
شبکهی پیوند میان راست افراطی اروپا و ترامپیسم اما پدیدهای تازه نیست. از نخستین سالهای دولت ترامپ، چهرههایی چون استیو بنن و بنیاد محافظهکار آمریکایی «هریتیج» بهطور سیستماتیک برای گسترش نفوذ ایدئولوژیک خود در اروپا تلاش کردند. به گفتهی پژوهشگران شورای روابط خارجی اروپا، دولت ترامپ نخبگان اروپایی را همچون دشمنان داخلی خود میبیند و احزاب راست افراطی قاره را بازوی فرعی جنگ فرهنگی خویش میداند.
اکنون، مرگ چارلی کرک بهانهای است برای بازسازی این اتحاد فراآتلانتیکی. فریاد «آزادی» در واشنگتن با شعار «دفاع از تمدن غربی» در رم و بوداپست درهمآمیخته است. تحلیلگران هشدار میدهند که این همنوایی خطرناک، نوعی «تقدیس خشونت» را ترویج میکند: ساختن چهرهای قربانی برای توجیه حذف مخالفان. همانطور که استاد ارتباطات، لیلی کولیاراکی، میگوید: «با قربانی جلوه دادن خود، زمینهی مشروعیت بخشیدن به بیرحمی در برابر دیگری فراهم میشود.»
اروپا که هنوز از ویرانیهای قرن بیستم درس کامل نگرفته، اکنون در برابر موجی از «اسطورهسازی سیاسی» ایستاده است؛ موجی که مرگ یک مبلغ آمریکایی را به اسلحهای ایدئولوژیک در نبردی جهانی بدل کرده است.