وعدههای مکرون برای بهرسمیتشناختن فلسطین
فرانسه با وعدههای بیپایه، بهرسمیتشناختن فلسطین را معلق نگهداشته و در برابر جنایات اسرائیل و فشارهای آمریکا تسلیم شده است.

در بحبوحهی یکی از خونینترین فجایع نسلکشی قرن بیستویکم در نوار غزه، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، با وعدههایی پرطمطراق مبنی بر بهرسمیتشناختن کشور فلسطین، در انظار عمومی ظاهر شد. او در ۱۳ ژوئن، در جمعی از فعالان جامعهی مدنی فلسطین در کاخ الیزه با شور و حرارت از لزوم بهرسمیتشناختن فلسطین سخن گفت و قول داد که کشورش هرگز از این مسیر عقبنشینی نخواهد کرد. با این حال، آنچه در عمل رخ داد، بار دیگر چهرهی بیاثر دستگاه دیپلماسی فرانسه را عیان ساخت.
مکرون قرار بود در ۱۸ ژوئن، کنفرانسی را با ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان، در نیویورک برگزار کند که هدفش ایجاد «تحرکی سیاسی» برای بهرسمیتشناختن فلسطین بود. اما این کنفرانس به بهانهی تچاوز نظامی اسرائیل به ایران لغو شد. وعدهی مکرون مبنی بر برگزاری مجدد این نشست «در اسرع وقت» نهتنها عملی نشد، بلکه جای آن را نشستهایی در سطح پایینتر گرفت که نه خود مکرون و نه محمد بن سلمان در آن شرکت نداشتند.
کنفرانسی که اکنون برای ۲۸ و ۲۹ ژوئیه در نیویورک برنامهریزی شده، صرفاً نشست وزرای خارجه خواهد بود و حتی در آن نیز سخنی از بهرسمیتشناختن فلسطین توسط فرانسه نخواهد بود. وزارت خارجه فرانسه تنها گفته که هدف از این نشست «شفافسازی مواضع» است؛ عبارتی مبهم که بیش از هر چیز، نشاندهندهی تزلزل، بیعملی و ناتوانی پاریس در ایستادگی در برابر ارادهی استعماری آمریکا و اسرائیل است.
در همین حال، فرانسه نامهای در پاسخ به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، آماده کرده است. عباس در این نامه حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس را محکوم کرده بود و وعده داده بود ساختار رهبری فلسطینی را اصلاح کرده و انتخابات برگزار کند. پاریس، با استقبال از این مواضع عباس، اما باز هم بدون هیچ اقدامی ملموس، در حال وقتکشی و تعلیق وعدههایش است.
ریشهی این بیعملی در عوامل متعددی نهفته است: مخالفت آشکار ایالات متحده، فشارهای اسرائیل که بهرسمیتشناختن فلسطین را پاداشی به حماس تلقی میکند، و نیز بیمیلی کشورهای عربی به عادیسازی روابط با اسرائیل بدون بهرسمیتشناختن کشور فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی. در این میان، عربستان سعودی نیز گرچه از بهرسمیتشناختن فلسطین توسط فرانسه حمایت میکند، اما تصریح کرده تنها زمانی اسرائیل را به رسمیت خواهد شناخت که خود این رژیم فلسطین را به رسمیت بشناسد.
مکرون که زمانی با لحن احساسی از «وظیفهی اخلاقی» بهرسمیتشناختن فلسطین سخن میگفت، اکنون به جای تحقق وعدهاش، خواستار خلع سلاح حماس شده است؛ درخواستی که تنها تکرار روایت اسرائیلی-آمریکایی از مقاومت مشروع فلسطینیان است. پاریس خواهان این است که عربستان نیز جنبش جماس را به خلع سلاح فرا بخواند؛ اما در شرایطی که اسرائیل روزانه صدها غیرنظامی فلسطینی را در غزه به خاک و خون میکشد، چنین خواستهای نهتنها غیرواقعبینانه بلکه غیرانسانی است.
طرحهایی مانند دعوت احتمالی محمد بن سلمان به پاریس در ۱۵ ژوئیه، پس از رژهی نظامی ۱۴ ژوئیه، همگی به بنبست رسیده است. در غیاب آتشبس و در پی دیدار بنیامین نتانیاهو با دونالد ترامپ، ولیعهد سعودی تمایلی به حضور در این نمایشهای نمادین ندارد. پاریس و الیزه نیز به ناچار، از پیگیری چنین برنامههایی صرفنظر کردهاند.
در نهایت، مکرون تنها مانده است. او تلاش کرد در سفر اخیر خود به لندن، نخستوزیر بریتانیا، کییر استارمر را برای حمایت از طرح شناسایی فلسطین همراه کند، اما این تلاش نیز بینتیجه ماند. ادعای مکرون مبنی بر ضرورت «اتحاد پاریس و لندن» برای تحقق صلح، نهتنها گوش شنوایی نیافت، بلکه بار دیگر پوچی و عدم انسجام سیاست خارجی فرانسه را نشان داد.
در حالی که غزه هر روز بیش از پیش در خون خود غوطهور میشود، مردم بیگناه قربانی جنگافروزی اسرائیل هستند و کمکهای بشردوستانه نیز به بهانههای واهی از آنان دریغ میشود، فرانسه همچنان به بازیهای دیپلماتیک بیحاصل مشغول است. اصرار مکرون بر موازنهسازی میان «درد اسرائیلیها» و «رنج غزه» چیزی جز توجیه نسلکشی نیست.
در واقع، استراتژی فرانسه در قبال فلسطین دیگر «غیرقابل فهم» است. نمیتوان از یکسو از «وظیفهی اخلاقی» سخن گفت و از سوی دیگر در برابر جنایات یک رژیم اشغالگر، سکوت اختیار کرد و تنها با لفاظی وقتکشی نمود. فلسطین امروز، نه نیازمند وعدههای توخالی، که محتاج اقدام صریح و شجاعانهی جامعهی جهانی است؛ چیزی که فرانسه، با ریاست مکرون، از آن عاجز است.