میراث پرحاشیهی بایرو در ماتینیون
میراث فرانسوا بایرو در ماتینیون با اتهام بیبرنامگی، تندخویی و مدیریت انفرادی، فرانسه را به بنبست سیاسی و اجتماعی کشانده است.

فرانسوا بایرو، نخستوزیر سابق فرانسه، پس از جدایی ناگهانی از ماتینیون، دوباره به شهرداری پو بازگشته است؛ جایی که از سال ۲۰۱۴ در رأس آن قرار دارد. او همچنین فعالیتهایش را در حزب میانهروی خود، مودم، از سر گرفته و در نشست سیاسی حزب در لیل-سور-لا-سورگ (وکلوز) بار دیگر به صحنه آمد. در این گردهمایی، او با طعنهای آشکار به جانشینش، سباستین لکورنو، اعلام کرد: «روزی که دولتی تشکیل شود، با تمام توان به آن کمک خواهیم کرد.» این کنایه نهتنها بیاعتمادی او به نخستوزیر جدید را نشان داد، بلکه یادآور این ادعا بود که پس از او، هیچکس قادر به مدیریت ماتینیون نخواهد بود.
با این حال، میراث دوران کوتاه اما پرچالش بایرو در ماتینیون، موجی از انتقادات را برانگیخته است. بسیاری از سیاستمداران و کنشگران اجتماعی او را متهم میکنند که ترکیبی از بیبرنامگی و تندخویی را در دوران مسئولیت خود نشان داده است. مارین توندلیه، دبیر ملی سبزها، به صراحت او را به بیکفایتی متهم کرد و گفت: «بودن در دفتر او به مدت یک یا دو ساعت چیزی شبیه به یک وضعیت آزارنده بود؛ واقعا نگرانکننده.»
رفتار بایرو در جلسات نیز بارها انتقادبرانگیز بود. در نشستی با نمایندگان سبزها برای گفتوگو دربارهی نظام انتخاباتی تناسبی، او نه یادداشتی برداشت و نه مشاورانی همراه داشت. سیریل شاتلن، رئیس گروه پارلمانی سبزها، او را فردی متکبر و پدرسالار توصیف کرد که خطاب به زنان حاضر در جلسه از تعابیری چون «دختر جوان» استفاده کرده و یادآور میشد که آنها در زمان اجرای پروژههای شهریاش در پو «هنوز به دنیا نیامده بودند».
روابط بایرو با سوسیالیستها نیز به بنبست رسید. او که حملات آنان در ماجرای بتئارام را فراموش نکرده بود، اعتماد متقابل را از دست داد. برخی رهبران سوسیالیست حتی او را «بار اضافی» توصیف کردند. نمایندگان این حزب میگفتند در مجلس، نخستوزیر گاه سخنانی خلاف آنچه روی برگههایش نوشته شده بود، بیان میکرد و این تناقض، نشانهای از آشفتگی مدیریتی او به شمار میآمد.
انتقادها تنها به احزاب محدود نشد. پاتریک مارتن، رئیس مدف (Medef)، تأکید کرد که بایرو تمایل داشت «بهتنهایی» کار کند و همین امر موجب سوءتفاهم با کارفرمایان و سایر شرکای اجتماعی شد. اتحادیههای کارگری نیز پس از شکست نشست موسوم به «نشست محرمانهی بازنشستگی»، اعتمادشان را به او از دست دادند. آنان طرح بایرو برای ۴۴ میلیارد یورو صرفهجویی را ناعادلانه دانستند و به اعتراضات گسترده روی آوردند.
در تابستان، نشانههای ضعف مدیریتی بایرو آشکارتر شد. او مدام در تماسهای بیثمر با نمایندگان سندیکاها بود، بیآنکه پیشنهاد مشخصی ارائه دهد. سرانجام، فضای اجتماعی و سیاسی به نقطهی انفجار رسید. از سوی دیگر، کارفرمایان که از افزایش مالیاتها در امان مانده بودند، در برابر هرگونه تغییر مقاومت کردند. در کمتر از یک ماه، سه روز بسیج اجتماعی بزرگ علیه سیاستهای او برگزار شد، و اتحادیهها خواستار پایان دادن به مسیر بایرو شدند.
افزون بر این، سبک مدیریت بایرو در دولت نیز سردرگمی آفرید. او در مردادماه تنها نیم ساعت پیش از یک کنفرانس مطبوعاتی، به وزیرانش اطلاع داد که قصد دارد در ۸ سپتامبر رأی اعتماد بگیرد، بیآنکه با احزاب مخالف مذاکرهای انجام داده باشد. این تصمیم ناگهانی همه را شوکه کرد، زیرا هیچیک از احزاب اصلی، اعم از سوسیالیستها یا راست افراطی، حاضر به حمایت از دولت او نبودند.
در نتیجه، تصمیمات شتابزده و رویکرد پرتنش بایرو، کشور را وارد یک بنبست سیاسی کرد. الیزابت بورن، نخستوزیر اسبق، در واکنش به این رفتار گفت: «یادتان هست هنگام اصلاح بازنشستگی چطور بر سر ما فریاد میزد که بیعرضهایم؟ حالا بهتر است سکوت کنم دربارهی وضعیتی که خودش ایجاد کرده است.»
بایرو در رسانهها حتی از احتمال مداخلهی صندوق بینالمللی پول و ورشکستگی مشابه یونان سخن گفت. بسیاری این رویکرد را نوعی بزرگنمایی بحران دانستند که به یک پیشگویی خودتحققبخش تبدیل شد و اعتماد عمومی به دولت را بیش از پیش از بین برد. سقوط رتبهی اعتباری فرانسه نزد مؤسسهی فیچ نیز بیارتباط با همین فضای بیثباتی نبود.
سرانجام، بایرو که در آغاز کار با شعار ایجاد تفاهم و اجماع آمده بود، در پایان با تصویری از رهبری منفعل و گرفتار در غرور شخصی از صحنه کنار رفت. حتی نزدیکان سیاسیاش اذعان کردند که نهماهی که او در ماتینیون گذراند، چیزی جز «اتلاف بزرگ» نبود. اکنون سباستین لکورنو در حالی دولت جدید را تشکیل داده که فاصلهگیری از میراث بایرو برای او یک ضرورت سیاسی و اجتماعی تلقی میشود.