preloader
به اندیشکده مطالعات فرانسه خوش آمدید

مکرون؛ از میانجی‌گری تا جنگ‌طلبی در کنار زلنسکی

فرانسه با چرخشی خطرناک، از میانجی‌گری به حمایت جنگ‌طلبانه از اوکراین روی آورده و جایگاه میانجی خود را به خطر انداخته است.

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، در سال‌های نخست جنگ اوکراین سعی داشت نقش میانجی میان روسیه و اوکراین را ایفا کند. تماس‌های مکرر با ولادیمیر پوتین، سفر به مسکو در آستانه‌ی حمله‌ی نظامی روسیه و تأکید بر «ضرورت تضمین امنیت روسیه»، همگی نشانه‌هایی از تمایل مکرون به حفظ نوعی تعادل دیپلماتیک بودند. اما امروز، فرانسه به یکی از کشورهای پیش‌قراول در تشدید نظامی‌گری در اوکراین تبدیل شده است؛ تغییری که بیش از آن‌که ناشی از همدلی انسانی باشد، نتیجه‌ی چرخشی ژئوپولیتیکی و جاه‌طلبانه است.

روابط میان مکرون و زلنسکی در ابتدا رسمی و سرد بود. اوکراینی‌ها به کندی ارسال تسلیحات فرانسوی معترض بودند و حتی اصطلاح طنزآمیز «مکرونی کردن» را برای اشاره به «حرف زیاد و عمل کم» ساختند. اما با سفر مکرون به کی‌یف در ژوئن ۲۰۲۲ و بازدید از ویرانه‌های ایرپین، این رابطه وارد مرحله‌ای جدید شد. مکرون پس از دیدار با زلنسکی اعلام کرد: «خوش‌شانس هستیم که رهبر اوکراین چنین فردی است. باید روی او حساب کنیم.»

پس از اتهامات مربوط به بوچا، مکرون تماس‌های خود را با پوتین قطع کرد و رسماً موضع سخت‌گیرانه‌تری در قبال روسیه اتخاذ نمود. در سخنرانی سال ۲۰۲۳ در براتیسلاوا، او اعتراف کرد که هشدارهای کشورهای اروپای شرقی درباره‌ی روسیه را جدی نگرفته و اکنون باید تضمین‌های امنیتی واقعی برای اوکراین فراهم شود. این چرخش، از دید بسیاری از تحلیلگران، نقطه‌ی عطفی در سیاست خارجی فرانسه بود.

امروز ماکرون دیگر تنها به تسلیحات و دیپلماسی اکتفا نمی‌کند. در فوریه‌ی ۲۰۲۴، در جریان نشست پاریس، او پیشنهاد اعزام نیروهای اروپایی به خاک اوکراین برای تضمین آتش‌بس را مطرح کرد؛ ایده‌ای که ابتدا با واکنش منفی گسترده‌ای مواجه شد، اما اکنون به‌طور جدی در برخی محافل سیاسی اروپایی بررسی می‌شود. این‌گونه موضع‌گیری‌ها، فرانسه را از جایگاه میانجی، به جایگاه بازیگر مستقیم در جنگ ارتقا داده و آن را بیش از پیش وارد منازعه‌ای کرده که پیامدهای آن می‌تواند کل قاره را درگیر کند.

طرفداران مکرون، این نزدیکی با زلنسکی را نشانه‌ای از «اعتماد متقابل» و «رهبری اخلاقی» می‌دانند. اما منتقدان معتقدند که این روابط، بیش از هر چیز، بخشی از استراتژی قدرت‌طلبانه‌ی فرانسه برای تثبیت نقش خود به‌عنوان قدرت محوری در اروپا پس از خروج بریتانیا از اتحادیه و عقب‌نشینی نسبی آمریکا از اروپا است. مکرون به‌دنبال پر کردن خلأ رهبری در اروپاست و اوکراین، سکوی پرتابی برای این جاه‌طلبی شده است.

از سوی دیگر، زلنسکی نیز از این رابطه سود می‌برد. او که دیگر کمتر به واشنگتن و بروکسل اعتماد دارد، اکنون پاریس را به‌عنوان یکی از حامیان اصلی خود در صحنه‌ی بین‌المللی می‌بیند. مکرون توانسته میان زلنسکی و رهبران دیگر، از جمله دونالد ترامپ، نقش واسطه را ایفا کند. این نزدیکی حتی ابعاد احساسی نیز پیدا کرده و برخی تحلیلگران از «برادری روحی و نظامی» میان دو رئیس‌جمهور سخن می‌گویند.

اما سؤال اصلی اینجاست: آیا این نزدیکی، خدمت به صلح و ثبات است یا دامن‌زدن به جنگ و ویرانی؟ فرانسه، به‌جای آن‌که نقش تعادل و گفت‌وگو را اروپا حفظ کند، اکنون در حال بدل‌شدن به یکی از حامیان ایده‌آل‌گرایانه‌ی ادامه جنگ است. صحبت از اعزام نیرو به منطقه‌ی جنگی، آن هم در حالی که اتحادیه‌ی اروپا از بحران‌های داخلی، افزایش هزینه‌های نظامی و فرسایش افکار عمومی رنج می‌برد، بیش از آن‌که راهبردی معقول باشد، نوعی بلندپروازی خطرناک است.

در نهایت، باید پرسید که آیا فرانسه و شخص مکرون با این جهت‌گیری، واقعاً به نفع اوکراین عمل می‌کنند یا تنها در حال بهره‌برداری از تراژدی یک ملت برای پیشبرد اهداف ژئوپولیتیک خود هستند؟ از دیدگاه اروپایی حمایت از تمامیت ارضی اوکراین مهم است، اما این حمایت نباید بهانه‌ای برای جنگ‌طلبی و عبور از مرزهای عقلانیت شود. اروپا، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند صداهایی برای صلح است؛ نه کسانی که آتش جنگ را شعله‌ورتر می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *