مارین لوپن؛ رهبر زیر سایهی نفرین
مارین لوپن با وجود سه بار شکست انتخاباتی و تلاش برای تغییر چهرهی حزبش، همچنان با موانع تاریخی و سیاسی روبهروست.

مارین لوپن، رهبر حزب راست افراطی «اجتماع ملی» (RN)، هرگاه که به درهای الیزه نزدیک میشود، ضربهای ناگهانی او را از پا درمیآورد. گویی نیرویی ناشناخته در کار است تا مانع از پیروزی او شود.
فرانک الیزیو، نماینده RN از بوش-دو-رون، از جمله چهرههایی است که این ایده را بارها در ذهن خود مرور کرده است. او برخلاف بسیاری از اعضای قدیمی جبههی ملی، نسبتی اصیل با این حزب ندارد و در سال ۲۰۱۵ از حزب اتحاد برای جنبش مردمی (UMP) به اجتماع ملی پیوست؛ همانند بسیاری دیگر چون سباستین شنو. الیزیو که بخشی از مسیر سیاسی خود را در کنار چهرههایی چون روژه کاروچی و پیر لولوش طی کرده، ذهنیتی عمیق از تاریخ راست فرانسه دارد.
او در مارسی تلاش کرده تا پروژهای کوچک اما پرمعنا راهاندازی کند: ترکیب حزب جمهوریخواهان با اجتماع ملی تحت نام RPR، ادای دینی آشکار به حزب تاریخی گلیستی. نگاهی به رهبران راست سنتی فرانسه، یعنی ژاک شیراک و نیکولا سارکوزی، ذهن او را به خود مشغول کرده است. هر دو پیش از رسیدن به ریاستجمهوری، مسیرهای سخت و شکستهایی دردناک را تجربه کرده بودند، اما در نهایت با پافشاری به هدف خود دست یافتند.
اما مارین لوپن، با وجود سه بار نامزدی برای ریاستجمهوری، هر بار در واپسین لحظات از رسیدن به قدرت بازمانده است. این شکستها از نگاه برخی، نه تنها نتیجهی ضعف فردی، بلکه نمادی از «نفرین» سیاسی است که اردوگاه ملیگرایان را در تسخیر خود نگه داشته است.
مارین لوپن پس از به ارث بردن حزب از پدرش، ژان ماری لوپن، تلاش کرد چهرهای نرمتر و «قابل قبولتر» به اجتماع ملی ببخشد. تغییر نام حزب، کنار گذاشتن شعارهای خشن و اتخاذ مواضع معتدلتر، همه در راستای این هدف انجام شد. با این حال، خاطره تاریخی رادیکالیسم و افراطگرایی همچنان بر دوش این حزب سنگینی میکند.
در سالهای اخیر، لوپن توانست پایگاه اجتماعی خود را گسترش دهد و در میان کارگران، طبقات متوسط و حتی جوانان محبوبیت پیدا کند. اما هرچه به قدرت نزدیکتر شده، ضربات بیرونی و درونی بیشتری بر او وارد آمد. گویی نظام سیاسی فرانسه، به رغم بحرانهایش، هنوز آمادهی پذیرش حضور راست افراطی در کاخ الیزه نیست.
در حال حاضر، حزب تازهنفس «اریک زمور» و جنبشهای جدید راست افراطی تهدیدی برای جایگاه انحصاری مارین لوپن محسوب میشوند. همچنین برخی درون حزب خود او، نارضایتیهایی از رهبری طولانیمدت و تاکتیکهای انتخاباتی او ابراز کردهاند.
از سوی دیگر، لوپن باید با این واقعیت کنار بیاید که بخشی از جامعهی فرانسه هنوز چهرهی او را با گذشتهی تاریک جبههی ملی گره میزند؛ گذشتهای که با نژادپرستی، یهودیستیزی و خشونت سیاسی عجین شده بود. پاک کردن این تصویر در حافظهی جمعی فرانسه کاری به مراتب دشوارتر از تغییر ظاهری شعارها و لوگوهاست.
با وجود تمام موانع، مارین لوپن همچنان یکی از مهمترین چهرههای سیاسی فرانسه است و شانس واقعی برای حضور در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری آینده دارد. اما این پرسش پابرجاست: آیا او سرانجام میتواند همچون شیراک و سارکوزی از مسیر شکستها عبور کرده و به قدرت برسد؟ یا سرنوشتش همچنان تحت سلطهی همان «نفرین» باقی خواهد ماند؟