فرانسه در آستانه تصمیمی سرنوشتساز
بحران سیاسی تازه در فرانسه، امانوئل مکرون را در موقعیتی دشوار قرار داده که هر تصمیم او میتواند آینده دولت و ثبات سیاسی کشور را تعیین کند. او باید در زمانی کوتاه نخستوزیری برگزیند که قادر باشد میان جناحهای متخاصم پلی از اعتماد بسازد و همزمان پاسخگوی نارضایتی عمومی باشد. ناکامی در این انتخاب، نهتنها مشروعیت سیاسی مکرون را تهدید میکند بلکه ممکن است فرانسه را به مرحلهای از بیثباتی بیسابقه بکشاند.

در شرایطی که بحران سیاسی در فرانسه عمیقتر میشود، رئیس جمهور امانوئل مکرون با فشاری جدی مواجه است تا ظرف ۴۸ ساعت آینده ششمین نخستوزیر خود را معرفی کند. این وضعیتی است که نشاندهنده عمق شکافها در صحنه سیاست فرانسه و چالشهای سنگینی است که او باید از پس آن برآید.
مکرون اکنون در موقعیتی قرار گرفته که توپ تصمیمگیری کاملاً در زمین اوست. او نمیتواند به تعویق بیاندازد یا از زیر بار انتخاب نخستوزیر طفره برود، چرا که نقاط ضعف و شکایات بخشهای مختلف کشور فشار به او را افزونتر کرده است. در این وضعیت، او باید فردی را برگزینَد که نه تنها بتواند حمایت کافی در مجلس کسب کند بلکه بتواند آنچنان مقبولیت عمومی داشته باشد که از بحران عبور کند.
اما این کار آسان نیست. فرانسه اکنون کشوری تقسیمشده سیاسی است؛ احزاب راست افراطی، محافظهکاران، و نیروهای چپگرا هرکدام سنگ خود را به میدان انداختهاند و اصلاحات لازم و انتظارات مردم هر روز پیچیدهتر میشوند. انتخاب نخستوزیری که بتواند بین این تضادها تعادل برقرار کند، کار هر کسی نیست. انتخابی نادرست میتواند باعث تشدید ناآرامیها، اعتراضات خیابانی و حتی فشار بیشتر بر دولت شود.
از یک سو، مکرون باید به جناحهای میانه و چپ برای همراهی چشم بدوزد. از سوی دیگر، نمیتواند قشر پایگاه راستگرا را نادیده بگیرد که در انتخابات اخیر قدرت خود را نشان دادهاند. اولین گام او باید به گونهای باشد که امیدی برای همگرایی ایجاد کند—یعنی انتخابی که برای بعضی قابل قبول باشد، حتی اگر کامل نباشد. با این حال، تعادل بین این نیروها بسیار ظریف است؛ انتخابی که به نفع یک جناح تمام شود، واکنش تند جناح مقابل را به همراه خواهد داشت.
فراتر از چالشهای سیاسی، مکرون در این لحظه با بحران اعتماد عمومی مواجه است. مردم از وعدههای ناتمام، سیاستگذاریهای ناهمگون و ثبات ضعیف دولت خستهاند. در این وضعیت، نخستوزیری که انتخاب شود باید به سرعت دست به اقدامی بزند که اثر ملموس برای جامعه داشته باشد—چه در زمینه اقتصادی، چه در اصلاحات اجتماعی و چه در بازسازی وفاق ملی. هر تعلل یا حرکت اشتباه ممکن است موجب آن شود که مردم احساس کنند دولت بیاثر است و سرمایهشان را در آن نمیبینند.
علاوه بر این، شرایط بینالمللی نیز نمیگذارد وضعیت داخلی فرانسه در خلأ تحلیل شود. اتخاذ تصمیمات نادرست یا ناتوانی در تشکیل دولت کارآمد میتواند بر سیاستهای اتحادیه اروپا و مواضع فرانسه در صحنه بینالمللی تأثیر بگذارد و اعتبار دیپلماتیک این کشور را تحت فشار قرار دهد.
به این ترتیب، مکرون نه تنها باید نامی برای نخستوزیری انتخاب کند، بلکه باید شجاعت و بصیرتی به خرج دهد که بتواند در شرایط بحرانی، کاتالیزوری برای تغییر باشد. او نیازمند شخصی است که بتواند متحدان جدیدی جلب کند، تنشها را آرام کند و برنامهای روشن برای بهبود فوری اوضاع پیشنهاد دهد. فقط در چنین صورتی است که فرانسه احتمال دارد از لبه پرتگاه کنونی پس بکشد و به مسیر استقرار دوباره بازگردد.