سیلی رسانهای: یک حرکت ساده، هزار تعبیر
ضربه دست بریژیت مکرون بانوی اول فرانسه به همسرش در هنگام خروج از هواپیما در فرودگاه ویتنام با واکنش های بسیاری همراه بود و به سوژه روز فضاهای خبری تبدیل شد.

گاهی یک ثانیه تصویر، میتواند بیشتر از یک کنفرانس مطبوعاتی سخن بگوید. همین چند روز پیش، لحظهای از برخورد بریژیت مکرون، همسر رئیسجمهور فرانسه، با امانوئل مکرون هنگام خروج از هواپیما در ویتنام، به یکی از جنجالیترین سوژههای خبری جهان تبدیل شد. حرکتی سریع و پیشبینینشده از سوی بانوی اول فرانسه که منجر به واکنش ناگهانی رئیسجمهور شد، جرقهای بود برای شعلهور شدن دهها روایت، تحلیل، تفسیر و در نهایت، یک درگیری تمامعیار رسانهای.
فیلم کوتاه لحظه برخورد، از زاویهای نهچندان خاص، نشان میداد که بریژیت مکرون ناگهان دستی به سمت صورت همسرش برده و او نیز به عقب جهید. در نگاه نخست، شاید چیزی جز یک شوخی معمولی میان یک زوج نباشد، اما ماجرا زمانی جدی شد که کاخ الیزه آن را به «عملیات اطلاعاتی روسیه» نسبت داد. این موضع، خود بیش از خودِ تصویر، سوژه تحلیل شد.
پس از آنکه اصالت ویدیو توسط منابع مستقل تأیید شد، روایت امنیتی دولت فرانسه دچار چالش شد. در این نقطه، سوال اصلی دیگر «چه اتفاقی افتاد؟» نبود، بلکه «چرا تلاش شد انکار شود؟» بود.
در دورهای که سیاست به شدت با تصویر گره خورده، بدن سیاستمداران خود به ابزاری برای انتقال پیام و مدیریت قدرت بدل شده است. ژست، نگاه، مکث، لبخند یا عقبنشینی – همگی به سرعت رمزگشایی و تفسیر میشوند.
حادثه اخیر نیز نهفقط بهخاطر خودِ حرکت بریژیت، بلکه به دلیل واکنش غیرارادی و عصبی مکرون مورد توجه قرار گرفت. لحظهای که قدرت، در قالب بدنی ناتوان و عقبنشین ظاهر شد، و درست در مقابل دوربین.
در چنین لحظاتی، رسانهها از روایت عینی فراتر میروند. حادثهای که شاید در حریم خصوصی معنای دیگری داشته، به ابزاری برای خوانش عمومی از روابط قدرت، کنترل و شاید بحرانهای درونی بدل میشود.
پس از پخش گسترده ویدیو، طیفی از واکنشها در فضای عمومی و رسانهها شکل گرفت:
- گروهی آن را صرفاً یک شوخی میان زوجی ۲۷ ساله تعبیر کردند؛ شاید حتی از سر خستگی یا شوخطبعی شخصی.
- برخی دیگر آن را نشانه تنش و فرسایش رابطه شخصی دانستند؛ آن هم در میانه بحرانهای داخلی و فشارهای سیاسی علیه دولت فرانسه.
- عدهای نیز حادثه را فرصتی برای بازنمایی جنسیت، اقتدار و روایتهای مردسالارانه/زنسالارانه دیدند؛ اینکه چهطور حتی یک زن همسر رئیسجمهور میتواند در جایگاه نمادین، چهره مرد قدرت را کنترل کند.
از همه مهمتر، گروهی از منتقدان تأکید کردند که تمرکز رسانهها بر این موضوع، بخشی از «انحراف افکار عمومی» از موضوعات مهمتری مانند جنگ اوکراین، بحران اقتصادی یا سیاستهای مهاجرتی دولت مکرون است.
اما شاید مهمترین لایه این حادثه، ماجرای اعتماد عمومی به روایتهای رسمی باشد. وقتی دولت، حتی برای چنین حادثه سادهای، ابتدا به استناد «دروغ بودن» آن متوسل میشود و بعد خلاف آن ثابت میشود، این سؤال مطرح میگردد: مردم چقدر از آنچه میبینند باید تردید کنند؟
در جهانی که مرز بین واقعیت و ساختگی هر روز مبهمتر میشود، حتی شوخیهای ساده زناشویی میتوانند به خاکریز جنگهای اطلاعاتی تبدیل شوند.
حرکت دست بریژیت مکرون اگرچه فیزیکی و گذرا بود، اما اثر رسانهای و نمادین آن هنوز در جریان است. در دنیایی که رهبران، تصویر خود را نهتنها در قالب گفتار، بلکه در بدنهای تصویری عرضه میکنند، چنین لحظاتی میتوانند به بازتابی از عمق سیاست، قدرت، و افکار عمومی بدل شوند.
و شاید، این همان جایی است که سیاست دیگر در نهادها شکل نمیگیرد، بلکه روی باند فرودگاهها، در قاب دوربینها و در شبکه های اجتماعی ساخته میشود.
در عصر پسا-حقیقت، تصاویری اینچنین بیشتر از آنکه در چارچوب واقعیت خام تحلیل شوند، در بستر «ادراک عمومی» معنا مییابند. روایت اولیه دولت فرانسه مبنی بر اینکه ویدیو محصول عملیات اطلاعاتی روسیه است، خود نشان میدهد که دولتها تا چه حد به قدرت روایتسازی رسانهای در سیاست امروز واقفاند.