سقوط تدریجی و اجتنابناپذیر راست افراطی در فرانسه
بحران رهبری، شکست انتخاباتی، و محکومیت قضایی مارین لوپن، حزب راست افراطی اجتماع ملی فرانسه را وارد مسیر نزولی پرشتابی کرده است.

در نهم ژوئن ۲۰۲۴، زمانی که امانوئل مکرون بهطور غیرمنتظرهای از انحلال مجلس ملی خبر داد، چهرههای برجستهی راست افراطی فرانسه، بهویژه مارین لوپن و جردن باردلا، این لحظه را تحقق یک رؤیای دیرینه تلقی کردند. پیروزی قاطع لیست انتخاباتی تحت رهبری باردلا در انتخابات اروپا با ۳۲ درصد آرا، که شکستی تحقیرآمیز برای جریانهای حامی دولت و چپ فرانسه محسوب میشد، آنان را در موقعیتی تاریخی قرار داده بود. در ستاد حزب، شادی و شگفتی موج میزد. باردلا حتی با غرور اعلام کرده بود که در صورت پیروزی، همان شب خواهان انحلال مجلس خواهد شد.
اما همانطور که در سیاست همواره محتمل است، رسیدن به خواستهای که با فریاد طلب شده، گاه سرآغاز یک بحران عمیق میشود. راست افراطی در آستانهی فتح قدرت و ورود به نخستوزیری بود؛ اما انتخابات زودهنگام مجلس، بهجای تثبیت موقعیت، به بحرانی فزاینده بدل شد که همچنان ادامه دارد. با وجود کسب رکورد تاریخی ۱۲۴ کرسی، ناکامی در دستیابی به اکثریت و شکست در اجرای «طرح ماتینیون» – نقشهی حزب برای نخستوزیری باردلا – آغازگر مسیر نزولی شد.
باردلا که خود را بر موج پیروزی میدید، اکنون با تلخی از آن روزها یاد میکند. ضعف آشکار در گزینش نامزدهای انتخاباتی – برخی دارای پیشینه یا اظهارات بحثبرانگیز، و برخی دیگر کاملاً غیرحرفهای – باعث شکستهای پیاپی شد. به تعبیر یکی از مشاوران مارین لوپن، «طرح ماتینیون» به «طرح مارشال پتن» بدل شد؛ لقبی تحقیرآمیز که یادآور خیانت و ضعف تاریخی است.
در کنار این شکستها، بحران رهبری نیز حزب را درگیر کرده است. مارین لوپن که خود را همچنان نامزد طبیعی انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۷ میدانست، اکنون به دلیل محکومیت در پروندهی اختلاس از بودجهی پارلمان اروپا، با پنج سال محرومیت از فعالیتهای انتخاباتی مواجه است. اگرچه هنوز حکم نهایی در دادگاه تجدیدنظر صادر نشده، ولی تهدیدی جدی برای آیندهی سیاسی او محسوب میشود. در نتیجه، پرسش اصلی امروز درون حزب آن است که آیا لوپن میتواند به رقابت ۲۰۲۷ بازگردد یا باید جردن باردلا بهعنوان «گزینهی جایگزین» مطرح شود؟
در میانهی این بحران، درگذشت ژان-ماری لوپن، بنیانگذار جبههی ملی و پدر مارین لوپن، نیز ضربهای عاطفی و سیاسی برای رهبر حزب محسوب شد. یکی از نزدیکان او از سالی فاجعهبار یاد میکند: annus horribilis.
با وجود همهی این نشانههای بحران، نظرسنجیها همچنان حکایت از حمایت گسترده از حزب دارد. در یک نظرسنجی مشترک موسسات Odoxa و Backbone Consulting، ۶۱ درصد مردم فرانسه معتقد بودند که حزب راست افراطی اجتماع ملی از ماجرای انحلال مجلس تقویت شده بیرون آمده است. همچنین ۶۲ درصد با برگزاری یک انتخابات زودهنگام دیگر پیش از سال ۲۰۲۷ مخالفت کردند. اما این برداشت عمومی، حقیقت پیچیدهتری را پنهان میکند. حزب از زمان انحلال تاکنون دو کرسی مجلس را در انتخابات میاندورهای از دست داده و دو نمایندهی دیگر نیز به دلیل اختلافات از حزب اخراج شدهاند.
در درون حزب، نشانههای فرسودگی مشهود است. بسیاری از نمایندگان از نبود انسجام در رهبری و عدم پشتیبانی حزب از فعالیتهای پارلمانی خود گلایه دارند. تلاش برای یافتن دبیرکل جدید نیز تاکنون به نتیجه نرسیده است. حتی برخی از اعضای حزب، برای حفظ آیندهی سیاسیشان، در حال بررسی شرکت در انتخابات شهرداریها هستند. این تحرکات، نشانهای از بیاعتمادی به آینده و تضعیف روحیهی درونی حزب است.
در سطح محلی نیز کاهش شور و شوق میان هواداران مشهود است. یکی از نمایندگان میگوید: «اگرچه هنوز شعار “زنده باد جبههی ملی” شنیده میشود، اما شور سابق دیگر وجود ندارد.» در چنین فضایی، تلاش حزب برای برگزاری همایشهای نمادین – مانند تجمع اخیر در لواره (Loiret) با حضور متحدان اروپایی – بیشتر به اقدامی برای یادآوری روزهای شکوه گذشته شباهت دارد تا گامی برای احیای سیاسی.