preloader
به اندیشکده مطالعات فرانسه خوش آمدید

دوران کودکی یا میدان سیاست؟ گفت‌وگویی ناتمام میان دولت، خانواده و مدرسه

بررسی چالش‌های کنوانسیون شهروندی درباره زمان کودک، در تقاطع سیاست، آموزش، خانواده و سلامت روان کودکان در فرانسه.

با اعلام امانوئل مکرون، از ۲۰ ژوئن ۲۰۲۵، سومین «کنوانسیون شهروندی» با موضوع «زمان‌های کودکی» آغاز به کار خواهد کرد و قرار است نتایج آن در نوامبر ارائه شود. پس از دو تجربه‌ی نه‌چندان موفق درباره آب‌و‌هوا و پایان زندگی، این‌بار نگاه‌ها به ساختار روزمره‌ی زندگی کودکان، ریتم آموزش، سلامت و رشد روانی-جسمی آنان دوخته شده است. اما از هم‌اکنون تردیدها و پرسش‌های جدی درباره‌ی کارآمدی و اهداف واقعی این ابتکار وجود دارد.

در این کنوانسیون، ۱۳۰ شهروند به‌طور تصادفی انتخاب شده‌اند تا درباره‌ی مسائلی همچون زمان شروع و پایان روزهای مدرسه، تعطیلات، اعتیاد به صفحه‌نمایش‌ها، و دسترسی به ورزش و فرهنگ گفت‌وگو کنند. با وجود عنوان کلی «زمان کودک»، بحث از حوزه آموزش فراتر رفته و جنبه‌های اجتماعی و خانوادگی را نیز در بر می‌گیرد.

این انتخاب هوشمندانه به نظر می‌رسد، به‌ویژه با توجه به شکست آشکار اصلاحات سال ۲۰۱۳ درباره‌ی «ریتم‌های مدرسه». آن اصلاحات با وجود نیت مثبت، به بحثی سیاسی تبدیل شد و با مقاومت معلمان، والدین و شهرداری‌ها مواجه گردید. کاهش یا افزایش روزهای آموزشی، به‌ویژه بازگشت به هفته‌ی چهار و نیم‌روزه، موجب اختلاف شد و در نهایت عملاً به جز در برخی شهرهای بزرگ، اجرایی نشد.

در این میان، موضوع تعطیلات تابستانی، که در فرانسه طولانی‌تر از میانگین کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) است (۱۶ هفته در برابر ۱۳ هفته)، نیز بار دیگر به صدر گفت‌وگوها بازگشته است. دولت‌ها پیش‌تر نیز به دلایل اقتصادی و ملاحظات مربوط به صنعت گردشگری از اصلاح این وضعیت اجتناب کرده‌اند. اما پیامد آن روشن است: برنامه‌های فشرده‌ی آموزشی و خستگی مفرط دانش‌آموزان.

در سال ۲۰۲۴، کمیسیونی در شورای عالی آموزش به‌صراحت اعلام کرد که الگوی توصیه‌شده «هفت هفته آموزش و دو هفته استراحت» در عمل از ماه فوریه به بعد رعایت نمی‌شود و تقسیم‌بندی مناطق آموزشی به سه ناحیه (A، B، C) صرفاً در خدمت منافع تجاری و گردشگری است. این الگو گاهی موجب ۱۱ هفته آموزش پیوسته برای برخی دانش‌آموزان می‌شود که برخلاف اصول رشد و یادگیری است.

از نگاه کارشناسان، فشردگی برنامه‌های درسی و بی‌توجهی به ساعت خواب و ریتم طبیعی بدن کودکان، آسیب‌زاست. تحقیقات عصب‌شناختی نشان داده است که نوجوانان در دوران بلوغ به طور طبیعی دو ساعت دیرتر به خواب می‌روند و بنابراین کلاس‌های صبحگاهی برای آنان ناکارآمد است. همچنین، تمرکز ذهنی در ساعات ابتدایی روز بیشتر است و نباید در ساعات پایانی، آموزش دروس اصلی چون ریاضی یا زبان انجام شود. اما برنامه‌ریزی آموزشی مدارس، اغلب با واقعیت علمی هماهنگ نیست.

از سوی دیگر، واقعیت اجتماعی و شغلی خانواده‌ها نیز قابل چشم‌پوشی نیست. روز کودکان عملاً از ساعت ۷:۳۰ صبح تا ۱۹ عصر ادامه دارد که تنها ۶ ساعت آن صرف آموزش رسمی می‌شود. والدین ناگزیرند فرزندان خود را زودتر به مدرسه بسپارند و گاه پس از پایان کلاس‌ها، پشتیبانی خانوادگی وجود ندارد. در مقطع راهنمایی، نبود برنامه‌های فوق‌برنامه عصرگاهی باعث رها شدن دانش‌آموزان در فضای عمومی می‌شود. همین امر شماری از والدین را به سوی مدارس خصوصی سوق می‌دهد.

در این میان، دولت با محدودیت‌های مالی شدید و بارگذاری بیشتر مسئولیت بر دوش شهرداری‌ها مواجه است. به‌علاوه، بحران جدی در جذب معلمان و فرسودگی کادر آموزشی، هر نوع تغییر ساختاری را با مقاومت روبه‌رو می‌کند. معلمان نگران‌اند بار دیگر در تعارضی ساختگی میان «منافع کودک» و «منافع صنفی» قربانی شود. اتحادیه‌های معلمان به‌روشنی اعلام کرده‌اند که کاهش تعطیلات تابستانی و افزایش تعداد روزهای آموزشی برای آنان قابل پذیرش نیست و تمرکز باید بر حل بحران‌های بنیادی‌تر چون جذب معلم، آموزش فراگیر، و عدالت آموزشی باشد.

در سطح سیاسی نیز، الیزابت بورن، وزیر آموزش و دولت فعلاً موضعی منفعل اتخاذ کرده‌اند. به گفته‌ی یکی از فعالان صنفی، دولت این موضوع را اولویت نمی‌داند و تمایلی به درگیری در بحثی پرهزینه و احتمالا ناکام ندارد.

به‌این‌ترتیب، هرچند نیت بازنگری در ریتم‌های کودکانه مثبت به نظر می‌رسد، اما بی‌اعتمادی عمومی، پیشینه‌ی شکست‌خورده‌ی اصلاحات پیشین، تضاد منافع ذی‌نفعان، و وضعیت بحرانی نظام آموزشی، آینده‌ی این کنوانسیون را با ابهام روبه‌رو کرده است. هنوز مشخص نیست این ابتکار، راه‌حلی ساختاری خواهد بود یا صرفاً میراثی نمادین برای پایان ریاست‌جمهوری امانوئل مکرون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *