دست درازشدهی اجتماع ملی به سوی جمهوریخواهان فرانسه
راست افراطی فرانسه با پیشنهاد اتحاد با جمهوریخواهان، دیوار سنتی میان دو جناح را فرو میریزد و برای کسب اکثریت مطلق میکوشد.

در حالیکه صحنهی سیاسی فرانسه در آستانهی احتمال انحلال مجلس ملی بهسر میبرد، حزب راست افراطی «اجتماع ملی» (RN) به رهبری مارین لوپن و ژردن باردلا، در پی یافتن راهی تازه برای رسیدن به اکثریت مطلق در پارلمان است. این حزب که در انتخابات زودهنگام ۲۰۲۴ به موفقیت چشمگیری دست یافت اما از کسب اکثریت مطلق بازماند، اکنون دست همکاری بهسوی نیروهای راست سنتی، بهویژه حزب جمهوریخواهان (LR)، دراز کرده است.
مارین لوپن که پیشتر خود را «در مرکز» طیف سیاسی معرفی میکرد و مدعی بود حزبش نه به اندازهی راست محافظهکار لیبرال است و نه به اندازهی چپ مهاجرپذیر، اکنون حاضر است از این تصویر فراتر رود تا به قدرت دست یابد. او و ژردن باردلا آشکارا از امکان «توافق حکومتی» با بخشی از راست میانه سخن گفتهاند؛ توافقی که در صورت انحلال مجلس میتواند حزب اجتماع ملی را از موقعیت اکثریت نسبی به اکثریت مطلق برساند.
این چرخش استراتژیک، رویای دیرینهی لوپن را برای شکستن دیوار سنتی میان راست و راست افراطی تحقق میبخشد. تجربهی کوتاه اتحاد با اریک سیوتی، رئیس سابق حزب جمهوریخواهان، در ژوئن ۲۰۲۴ نخستین گام در این مسیر بود. هرچند هنوز جزئیات چنین همکاریای روشن نیست، اما هدف آشکار است: جذب بخشی از نیروهای محافظهکار ناراضی از سیاستهای دولت و از سردرگمی درون حزب خود.
برای باردلا، این رویکرد گامی عملی برای تضمین راه خود به نخستوزیری است. درحالیکه او در انتخابات گذشته شرط حضورش در ماتینیون را برخورداری از ۲۸۹ کرسی میدانست، اکنون به واقعگرایی سیاسی روی آورده است. در مقابل، لوپن همچنان رؤیای ریاستجمهوری را در سر دارد و تلاش میکند ائتلافی فراتر از دوگانهی چپ و راست بسازد.
اما در اردوگاه جمهوریخواهان، این پیشنهاد بهشدت شکاف ایجاد کرده است. برونو روتایو، رئیس فعلی حزب، هرگونه اتحاد با حزب اجتماع ملی را رد میکند و برنامهی لوپن را «اجتماعیـدولتی» میخواند که با ارزشهای اقتصادی راست میانه در تضاد است. بااینحال، برخی چهرههای حزب، از جمله سوفی پریما و ژان-ئوبر لولیِور، آشکارا از همکاری مشروط با حزب اجتماع ملی سخن گفتهاند و آن را راهی برای پرهیز از انحلال مجلس و حفظ نفوذ راست در حکومت میدانند.
این دگردیسی فکری در میان جمهوریخواهان، نشان از بحرانی عمیق دارد. بسیاری از اعضای حزب که از شکستهای پیاپی انتخاباتی خستهاند، اتحاد با لوپن را تنها گزینهی بقا میدانند. در مقابل، چهرههایی چون ژان-فرانسوا کوپه و والری پکرس هشدار میدهند که چنین همپیمانی به معنای «از دست دادن روح جمهوریخواهی» و تسلیم شدن در برابر پوپولیسم است.
در همین حال، نیروهای راست افراطی تلاش میکنند مرزهای ایدئولوژیک را محو کنند. برخی از سناتورهای جمهوریخواهان مانند روژه کاروچی حتی از «جبههی جمهوریخواه علیه چپ افراطی» سخن میگویند و عملاً حزب اجتماع ملی را درون دایرهی جمهوریخواهی قرار میدهند. این تغییر گفتمان، واکنش تند چهرههایی مانند اورلیَن پرادیه را برانگیخته است که چنین رویکردی را نشانهی «مرگ اخلاقی» راست میداند.
در سطح محلی، موارد متعددی از همکاری غیررسمی بین نامزدهای جمهوریخواهان و اجتماع ملی گزارش شده است. برای نمونه، در انتخابات میاندورهای در تارن-اِ-گارُن، رهبر جمهوریخواهان اعلام کرد «هیچ رأیی برای چپ» نباید داده شود، موضعی که بهطور ضمنی به سود نامزد مورد حمایت اجتماع ملی تمام شد.
به نظر میرسد آنچه روزگاری «خط قرمز» سیاست فرانسه خوانده میشد، یعنی مرز میان راست و راست افراطی، امروز بیش از هر زمان دیگری در حال فروپاشی است. اگرچه بسیاری از رهبران جمهوریخواهان هنوز به ظاهر اتحاد رسمی با اجتماع ملی را رد میکنند، اما واقعیت میدانی حاکی از آن است که برای بسیاری از سیاستمداران محافظهکار، ماندن در قدرت مهمتر از وفاداری به سنتهای جمهوریخواهانه است.
فرانسه، در آستانهی فصل تازهای از تحولات سیاسی، شاهد جابهجایی عمیق در ساختار و هویت جناح راست است. لوپن و باردلا با هوشمندی از بحران درون جمهوریخواهان بهره میبرند تا راه خود را به قلب نهادهای حکومتی باز کنند؛ مسیری که ممکن است آیندهی دموکراسی فرانسه را برای سالهای طولانی دگرگون سازد.