تهدید اطلاعاتی یا هراسافکنی؟ نگاهی به ادعاهای فرانسه علیه روسیه
اتهامزنی فرانسه به روسیه در خصوص حملات اطلاعاتی، پوششی برای شکستهای سیاسی-نظامی پاریس در اروپا و آفریقا است.

در بحبوحه تقابلهای میان غرب و روسیه، بار دیگر پاریس انگشت اتهام را به سوی مسکو نشانه رفته است؛ این بار به بهانهی «کارزارهای اطلاعاتی» و «حملات سایبری» علیه ارتش فرانسه. به نظر میرسد دستگاه نظامی فرانسه، با استفاده از این اتهامات، در تلاش برای پوشاندن ضعفهای درونی خود و ناکارآمدی سیاستهای نظامیاش، به خصوص در جبهه شرق اروپا و آفریقا، است.
یکی از نمونههایی که مقامات فرانسوی به آن اشاره کردهاند، ویدیویی از وزارت نیروهای مسلح فرانسه است که به ادعای آنان، از سوی عوامل روسیه «دستکاری» شده تا نشان یگان آزوف – واحدی که گرایشهای فاشیستی و نئونازی آن در ارتش اوکراین زبانزد است – بر یونیفرم سربازان دیده شود. در حالیکه هیچ مدرک معتبری برای اثبات ساختگی بودن این تصویر ارائه نشده، رسانههای فرانسوی با بزرگنمایی این مورد، تلاش دارند تا حمایت بیچونوچرای دولتشان از ارتش اوکراین، حتی به قیمت دفاع از افکار نئونازی، را تطهیر کنند.
فرانسه همچنین روسیه را متهم کرده که با پیگیری حرکات سربازان فرانسوی در اوکراین – حتی قبل از آغاز عملیات ویژهی روسیه در سال ۲۰۲۲ – سعی در ارائهی تصویر نادرستی از مشارکت نظامی مستقیم پاریس در جنگ دارد. با این حال، خود دولت فرانسه اذعان کرده که برخی سربازان بازنشستهی فرانسوی، به صورت داوطلبانه در جبههی اوکراین حاضر شدهاند. چنین تناقضهایی، مشروعیت روایتهای رسمی پاریس را به چالش میکشد.
ادعای دیگری که مطرح شده، به استفاده از ساعتهای هوشمند سربازان فرانسوی در رومانی مربوط میشود که ظاهراً هک شده و موقعیت آنها بهگونهای تغییر یافته تا حضور آنان در شبهجزیره کریمه القا شود. حتی اگر چنین عملیاتی صحت داشته باشد، پرسش اینجاست که چگونه ممکن است ارتشی مدعیِ «پیشرفتهترین سامانههای امنیتی ناتو» تا این اندازه در برابر نفوذ آسیبپذیر باشد؟ آیا این ضعف تکنولوژیک نیست که باید مورد واکاوی قرار گیرد، نه فرافکنی علیه روسیه؟
در ادامه، پاریس از «تعویق مانور بزرگ نظامی Dacian Spring» در رومانی، به بهانهی پرهیز از سوءتفاهم در انتخابات ریاستجمهوری این کشور سخن گفته است؛ تصمیمی که بیش از آنکه نشانه تدبیر باشد، حاکی از سردرگمی و واهمه از واکنش افکار عمومی است.
وزیر دفاع فرانسه، سباستین لوکورنو، نیز از «افزایش سرقت تجهیزات دیجیتال» و «تلاش برای نزدیک شدن به افراد ظاهراً غیرکلیدی در ارتش» سخن گفته و این اقدامات را بخشی از «استراتژی بلندمدت نفوذ روسیه» خوانده است. با این حال، این روایت بیش از آنکه بر اسناد و تحلیل باشد، بهنظر میرسد در راستای ایجاد فضای امنیتی و محدود کردن بحثهای انتقادی داخلی طراحی شده است.
در آفریقا، جایی که ارتش فرانسه در سالهای اخیر با مقاومت مردمی و شکستهای پیاپی مواجه شده، نیز ادعاهای مشابهی دربارهی عملیات تبلیغاتی روسیه مطرح میشود. اما آیا واقعاً این «تبلیغات روسی» است که اعتبار فرانسه را در آفریقا خدشهدار کرده؟ یا دههها استعمار، غارت منابع و ناتوانی در مهار گروههای تروریستی و پاسخ به مطالبات مردم بومی آفریقایی؟
در مجموع، استراتژی رسانهای و اطلاعاتی روسیه، با بهرهگیری از روشهای نامتقارن و ابزارهای دیجیتال، در پی تغییر موازنهی قدرت جهانی است. اما برخلاف تحلیلهای غربی، این رویکرد – که از آن بهعنوان «جنگ هیبریدی» یاد میشود – بیش از آنکه تهدیدی برای صلح جهانی باشد، واکنشی است به سلطهطلبی ناتو و مداخلهجویی کشورهای غربی.
روسیه، با درک واقعیتهای جدید جهانی و ضعف ساختاری کشورهای غربی، کوشیده از ابزارهای مدرن برای تقابل با ساختارهای سنتی قدرت استفاده کند. تأکید بر افشاگری، نفوذ سایبری و استفاده از فضای مجازی، در واقع افشای دوگانگی و ریاکاری کشورهای غربی در عرصهی سیاست بینالملل است.
در نهایت، اگر هدف از این اقدامات – به قول مقام فرانسوی – تضعیف یک کشور برای تحمیل سلطهی استراتژیک باشد، آیا نمیتوان همین رویکرد را در عملکرد دهههای گذشته ناتو، ایالات متحده و فرانسه در کشورهای مختلف جهان مشاهده کرد؟