تنوع مسلمانان در فرانسه و سوءبرداشتهای سیاسی از اخوانالمسلمین
گزارشی سیاسی دربارهی اخوانالمسلمین در فرانسه، بازتابی از سوءبرداشتها، مبالغههای رسانهای و بیتوجهی به تنوع واقعی مسلمانان است.

در پی انتشار گزارش جنجالی برونو روتایو، وزیر کشور فرانسه، دربارهی نفوذ اخوانالمسلمین در فرانسه، فرانک فرگوسی، پژوهشگر مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) در مصاحبهای با روزنامهی اومانیته، ضمن انتقاد از روششناسی این گزارش، رویکرد سیاسی آن را افشا میکند. این گزارش که به زودی مبنای تصمیمگیری شورای دفاع ملی قرار خواهد گرفت، از دید بسیاری کارشناسان بیش از آنکه حاصل تحقیقات میدانی و علمی باشد، بازتابی از نگرانیهای سیاسی و انتخاباتی است.
فرگوسی که خود از جمله افراد دعوتشده برای مصاحبه در چارچوب تهیهی این گزارش بوده است، معتقد است که یافتههای نهایی با واقعیات اجتماعی و روندهای جاری در میان مسلمانان فرانسه همخوانی ندارد. وی تأکید میکند که برخلاف آنچه در این سند ادعا شده، اخوانالمسلمین نهتنها در حال گسترش نیست، بلکه از نفوذ سابق خود کاسته است. به گفتهی او، گروههای سلفی و وهابی فعالتر و تأثیرگذارترند، در حالی که اخوانالمسلمین امروزه بیشتر به دنبال ادغام در جمهوری فرانسه و کسب اعتبار نهادی هستند تا پروژهای برای تقابل یا جداییطلبی.
او همچنین به نقش پررنگ رسانهها در بزرگنمایی این گزارش اشاره کرده و پوششهایی چون «قانقاریا» یا «اختاپوس پنهان» در رسانههای محافظهکار مانند فیگارو را نگرانکننده میداند. از نظر فرگوسی، این نوع نگاه امنیتی و توطئهمحور واقعیتهای میدانی را نادیده میگیرد و تصویر نادرستی از مسلمانان فرانسه به افکار عمومی ارائه میدهد. او با اشاره به آمار موجود در خود گزارش—۹۱۰۰۰ فرد نزدیک به اخوانالمسلمین در میان ۴ تا ۵ میلیون مسلمان فرانسه—تأکید میکند که این رقم به هیچوجه نمیتواند تهدیدی جدی برای جمهوری تلقی شود.
نکتهی قابل تأمل دیگر، زمانبندی انتشار این گزارش است. این سند درست پس از پیروزی برونو روتایو در رأس حزب جمهوریخواهان (LR) و تنها یک سال پیش از انتخابات شهرداریها منتشر شده است. بهعقیدهی فرگوسی، این امر نشاندهنده بهرهبرداری سیاسی از موضوع اسلام در فرانسه است. حتی امانوئل مکرون نیز از نحوهی علنیشدن این گزارش ابراز نارضایتی کرده است. علاوه بر آن، هنوز مشخص نیست که نسخهی منتشرشده همان نسخه اولیهی ارائهشده به وزیر دادگستری، ژرالد دارمانن، است یا نسخهای دستکاریشده توسط وزارت کشور.
فرگوسی همچنین از آنچه «حداقل بودن پیشنهادات» در این گزارش مینامد انتقاد میکند. در حالیکه خطرات احتمالی ورود اسلامگرایی به نهادهای محلی یا مدنی مطرح شده، پیشنهاداتی چون ورود مسلمانان به پانتئون یا ایجاد قطعههای جدید اسلامی در گورستانها، بیش از آنکه راهحل باشد، کارکردی نمادین دارد. او حتی پیشنهاد به رسمیت شناختن دولت فلسطین را—اگر صرفاً برای دلجویی از مسلمانان ارائه شده باشد—سطحی و انحرافی میداند.
فرگوسی در ادامه با تحلیل ریشههای جذب برخی افراد در محلههای محروم به گفتمانهای دینی خاص، خواهان بررسی شرایط عینی و اجتماعی این گرایشها میشود. او هشدار میدهد که نباید تنوع مذهبی را با پروژهی اسلامیسازی جامعه یکی دانست و تأکید میکند که در جامعهای عمیقاً لاییک مانند فرانسه، هرگونه حضور مذهب ممکن است حساسیتبرانگیز باشد، اما دولت لاییک نباید در انتخاب میان «نسخههای خوب» و «بد» اسلام دخالت کند، مگر در مواردی که نظم عمومی به خطر بیفتد.
او در نهایت یادآور میشود که اکثریت مسلمانان فرانسه، همانند دیگر شهروندان، دارای روابطی معمولی و غیرسیاسی با مذهب هستند. در نتیجه، بسیاری از این نگرانیها بیشتر از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، ناشی از پیشداوری و تخیل هستند.