به رسمیت شناختن دولت فلسطین توسط فرانسه و بریتانیا به چه معناست؟
به رسمیت شناختن فلسطین از سوی فرانسه و بریتانیا گامی نمادین و سیاسی برای فشار به اسرائیل و تقویت راهحل دو دولتی است.

در پی تداوم نسلکشی و سیاست گرسنگی اجباری در غزه و افزایش انتقادات از رژیم اسرائیل، بریتانیا و فرانسه اعلام کردهاند که در صورت عدم دستیابی به آتشبس تا سپتامبر، فلسطین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت خواهند شناخت. این تصمیمات نشانهای از نارضایتی عمیق این کشورها از جنایات جنگی اسرائیل در غزه و کرانه باختری است؛ جایی که حملات خونین نظامی، گسترش شهرکسازی و خشونت شهرکنشینان علیه فلسطینیان شدت یافته است.
گرچه به رسمیت شناختن یک کشور پیامدهای حقوقی و سیاسی مشخصی دارد، بسیاری از تحلیلگران معتقدند چنین گامی بیش از آنکه صرفاً نمادین باشد، میتواند به بازتعریف روابط دوجانبه با رژیم صهیونیستی منجر شود. معیارهای حقوقی برای به رسمیت شناختن یک کشور از سال ۱۹۳۳ مشخص شده است: جمعیت دائمی، مرزهای مشخص، دولت، و توانایی برای برقراری روابط بینالمللی. در مورد فلسطین، بیشتر این معیارها، گرچه بهطور ناقص، وجود دارند: جمعیت مشخص، سرزمینهایی در کرانهی باختری، غزه و شرق اورشلیم که در سال ۱۹۶۷ اشغال شدهاند، و نهادی چون تشکیلات خودگردان فلسطین که بخشی از کرانهی باختری را اداره میکند و در سطح بینالمللی نمایندهی فلسطینیان محسوب میشود.
به رسمیت شناختن فلسطین از سوی کشورهای بیشتری، نوعی تأیید رسمی بر حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین خواهد بود و موضع مخالف با سیاستهای رژیم صهیونیستی که مانع تحقق این حق میشود را نشان میدهد. افزون بر آن، این به رسمیت شناختن ممکن است کشورها را به بازنگری در قراردادها و تعاملات اقتصادی، فرهنگی یا امنیتی خود با اسرائیل وادارد. برای مثال، اگر یک کشور واردات محصولات کشاورزی از شهرکهای غیرقانونی اسرائیلی را ادامه دهد، از منظر حقوق بینالملل، به نقض حقوق یک دولت بهرسمیتشناختهشده کمک کرده است.
اگرچه این کشورها مجبور به قطع کامل روابط با اسرائیل نخواهند شد، اما این به رسمیت شناختن ممکن است فشارهایی از سوی افکار عمومی و قانونگذاران برای تطبیق سیاستهای داخلی با قواعد بینالمللی بهوجود آورد. بهویژه با توجه به رأی مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری در سال گذشته که اشغال سرزمینهای فلسطینی از سوی اسرائیل را خلاف اصل ممنوعیت تصرف ارضی دانست.
اکنون ۱۴۷ کشور از ۱۹۳ عضو سازمان ملل فلسطین را به رسمیت شناختهاند. فرانسه و بریتانیا، با توجه به جایگاه دائمیشان در شورای امنیت، اگر به این جمع بپیوندند، نهتنها یک پیام سیاسی مهم ارسال خواهند کرد بلکه وزن دیپلماتیک این اقدام را افزایش میدهند. در حال حاضر، فلسطین دارای وضعیت ناظر در سازمان ملل است و تا زمانی که ایالات متحده با عضویت کامل آن مخالفت کند، این وضعیت تغییر نخواهد کرد.
هدف نهایی این روند، حرکت بهسوی راهحل دو دولتی است؛ راهحلی که در قطعنامههای سازمان ملل، حقوق بینالملل و آرای نهادهای بینالمللی مانند دیوان دادگستری، بر آن تأکید شده است. به باور بسیاری، دو ملت بین رود اردن و دریای مدیترانه حق دارند در دولتهای مستقل خود زندگی کنند و از حقوق کامل مدنی و انسانی بهرهمند شوند.
هرچند به رسمیت شناختن فلسطین ممکن است گامی کوچک و نمادین به نظر برسد، اما در مجموع بخشی از فشارهای دیپلماتیک برای احیای روند صلح و خروج از بنبست کنونی محسوب میشود. کشورهایی مانند نروژ که در گذشته امید داشتند به رسمیت شناختن در پایان یک فرآیند صلح حاصل شود، اکنون با توجه به بنبست مذاکرات و افزایش خشم جهانی از رفتارهای رژیم صهیونیستی، تصمیم به پیشدستی گرفتهاند و این امید را دارند که به رسمیت شناختن فلسطین، راه را برای مذاکرات جدید هموار کند.
با این حال، دولت اسرائیل و بهویژه نخستوزیر بنیامین نتانیاهو این تصمیمات را محکوم کردهاند. او بهویژه پس از آغاز جنگ غزه، تشکیل دولت فلسطین را تهدیدی برای امنیت اسرائیل دانسته و آن را رد کرده است. در ضمن، ائتلاف حاکم او شامل وزرای راستگرای افراطی و شهرکنشینانی است که مخالف سرسخت هرگونه به رسمیت شناختن یا تشکیل دولت فلسطینیاند و احتمال فروپاشی دولت در صورت عقبنشینی نتانیاهو از این موضع وجود دارد.
در چنین شرایطی، به رسمیت شناختن فلسطین از سوی کشورهای مهم اروپایی نهتنها واکنشی به بحران انسانی در غزه است، بلکه ابزاری برای فشار دیپلماتیک بر اسرائیل برای پذیرش راهحل سیاسی تلقی میشود. با وجود محدودیتها، این گام میتواند موقعیت فلسطینیان را در معادلات بینالمللی تقویت کرده و روند صلح را از حالت ایستایی خارج سازد.