بازتاب افشای مدارک هستهای اسرائیل توسط ایران در رسانههای فرانسوی: گفتمان و روایتهای ژئوپولیتیکی
افشای اسناد حساس از سوی ایران درباره فعالیتهای امنیتی اسرائیل، واکنشهایی پررنگ اما سوگیرانه در رسانههای فرانسوی به همراه داشت. این بازنماییها بیش از آنکه حاصل تحلیل مستقل باشند، بازتابی از منافع راهبردی و گفتمان امنیتمحور غرب در قبال ایران بودند.

افشای بخشی از اسناد حساس اسرائیل توسط جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر، موجی از واکنشها را در سطح بینالمللی و بهویژه در رسانههای غربی برانگیخت. در اینجا به بازخوانی انتقادی بازتاب این رویداد در رسانههای فرانسوی می پردازیم. با تکیه بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) و چارچوبهای مفهومی مطالعات ژئوپولیتیک و پسااستعماری، نشان می دهیم که چگونه رسانههایی نظیر Le Monde، France 24 و RFI، این مسئله را در قالب روایتهایی خاص بازنمایی کردهاند که اغلب در چارچوب روابط راهبردی فرانسه با اسرائیل و همچنین نگاه امنیتمحور به پرونده هستهای ایران قابل تفسیر است. هدف نهایی این پژوهش، تبیین نقش رسانه در شکلدهی به افکار عمومی و بازتولید هژمونی گفتمانی در فضای سیاست بینالملل است.
در سالهای اخیر، افشاگریهای ایران درباره فعالیتهای امنیتی یا اطلاعاتی اسرائیل، به یکی از موضوعات مهم در رسانههای بینالمللی تبدیل شده است. از جمله میتوان به ارائه مدارکی از فعالیتهای ادعایی هستهای اسرائیل، یا اشاره به نقش سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل در خرابکاریهای هستهای در داخل ایران اشاره کرد. این تحرکات، در رسانههای فرانسوی واکنشهایی به همراه داشتهاند که تحلیل نحوه بازنمایی آنها، میتواند در فهم بهتر موضع رسانهای غرب در قبال تحولات منطقه مؤثر باشد.
اکثر گزارشها، مدارک ارائهشده از سوی ایران را با دیدهی تردید یا در قالب “پروپاگاندا” بازنمایی کردهاند. در تحلیلهای Le Monde و France 24، ایران اغلب به عنوان بازیگری متهم به اقدامات سایهای و مخرب در منطقه معرفی شده که مشروعیت اطلاعاتیاش محل مناقشه است.
در بسیاری از این رسانهها، روایت امنیتی اسرائیل در برابر تهدید ایران، برجستهتر از تحلیل حقوقی یا بیطرفانه نسبت به مدارک ارائهشده است. این امر نشاندهنده پیوند گفتمانی میان رسانه و جهتگیری ژئوپولیتیکی دولت فرانسه است.
به ندرت شاهد حضور تحلیلهای چندسویه یا نگاه انتقادی به سیاستهای اسرائیل هستیم. تحلیلهای RFI بیشتر به بازتاب دیدگاههای دولتهای اروپایی و آمریکایی تکیه دارد تا بررسی مستقل مدارک. استفاده از واژگانی مانند «ادعای ایران»، «مدارک بدون تأیید»، «پروپاگاندای اطلاعاتی»، نشاندهنده تردید سیستماتیک نسبت به مواضع ایران و تلاش برای تضعیف روایت جایگزین با روایت رسمی غرب است.
رسانههای فرانسوی در بازتاب ماجرای مدارک افشاشده توسط ایران، بیشتر در قالب گفتمانهای امنیتی غرب عمل کردهاند تا بر مبنای اصول بیطرفی و تحقیق مستقل. چنین رویکردی نه تنها توازن گفتمانی را مخدوش میکند، بلکه بر شکلگیری ذهنیت عمومی درباره سیاست خارجی ایران و اسرائیل اثرگذار است. سانهها نه تنها بازتابدهنده رویدادها نیستند، بلکه خود نقش فعالی در ساخت روایت ژئوپولیتیکی دارند؛ روایتی که گاه ناخواسته در راستای منافع استراتژیک دولتها شکل میگیرد.
تحلیل بازتاب افشای مدارک اطلاعاتی اسرائیل توسط ایران در رسانههای فرانسوی، تصویری شفاف از نحوه عملکرد رسانههای غربی در بازتولید گفتمانهای مسلط ژئوپولیتیکی ارائه میدهد. همانطور که بررسی ما نشان داد، این رسانهها نه تنها بهعنوان واسطههای بیطرف اطلاعاتی عمل نکردهاند، بلکه در بسیاری از موارد با بهرهگیری از واژگان خاص، چارچوببندیهای امنیتمحور و ارجاع به منابع دولتی غربی، روایتهایی را بازتولید کردهاند که به حاشیهراندن صدای ایران و تقویت موضع اسرائیل منجر شده است.
از منظر نظری، این روند مؤید این نکته کلیدی است که رسانه، بهویژه در فضای بینالمللی، ابزاری خنثی یا صرفاً اطلاعرسان نیست؛ بلکه بازیگری فعال در شکلدهی به واقعیتهای ژئوپولیتیکی است. چنین رسانههایی با انتخاب واژگان، منابع خبری، نحوه چینش اطلاعات و چارچوبهای تحلیلی، نه تنها فهم مخاطب را هدایت میکنند، بلکه در تثبیت یا چالش نظم قدرت جهانی نقشآفرینی مینمایند.
از منظر کاربردی، این مطالعه تأکیدی است بر ضرورت بازنگری در سیاستهای رسانهای جمهوری اسلامی ایران، بهویژه در عرصه بینالمللی. در جهانی که نبرد روایتها اهمیتی کمتر از نبردهای نظامی ندارد، حضور فعال، مؤثر و چندلایه در فضای رسانهای بینالمللی، شرط لازم برای دفاع از منافع ملی و مقابله با جریانهای روایتساز مسلط است.
در نهایت، این پژوهش یادآور میشود که تحلیل گفتمان رسانهای، نهتنها یک ابزار نظری برای شناخت بهتر تحولات سیاسی است، بلکه میتواند بهعنوان ابزاری راهبردی برای سیاستگذاری رسانهای و دیپلماسی عمومی در جهان چندقطبی امروز بهکار رود.