انفعال شرمآور فرانسه در برابر تجاوز آمریکا به ایران
واکنش سرد و منفعل فرانسه به تجاوز آمریکا به ایران، چهره واقعی غرب در برابر استقلال و مقاومت را افشا کرد.

بامداد یکشنبه، جهان با خبری تکاندهنده روبهرو شد: ایالات متحده آمریکا، تحت فرمان مستقیم دونالد ترامپ، سه سایت مهم هستهای ایران در نطنز، اصفهان و فردو را هدف بمباران سنگین قرار داد. حملهای که نهتنها یک اقدام آشکار جنگطلبانه بود، بلکه تلاش سالها دیپلماسی درباره برنامه صلحآمیز هستهای ایران را به آتش کشید. در برابر این تجاوز بیسابقه، ایران واکنشی قاطع نشان داد و با شلیک موشکهایی به سوی مواضع نظامی رژیم صهیونیستی، نشان داد که دوران انفعال و سکوت به پایان رسیده است.
با این حال، در حالی که بسیاری از ملتها از جمله کشورهای مستقل، حمله آمریکا را محکوم کردند، واکنش اروپا – و بهویژه فرانسه – بار دیگر چهرهی منفعل، ریاکارانه و وابسته این بلوک غربی را به نمایش گذاشت. در حالی که اتحادیه اروپا تنها به «دعوت به خویشتنداری» بسنده کرد، فرانسه حتی از این نیز عقبتر بود.
امانوئل مکرون، که پیشتر تلاش داشت در قامت میانجی ظاهر شود، تا ظهر روز حمله حتی لب به سخن نگشود. در نهایت، وزیر خارجهاش ژان-نوئل بارو، در بیانیهای کوتاه و بیرمق در شبکه ایکس اعلام کرد: «فرانسه با نگرانی از این حملات مطلع شده است و از همه طرفها میخواهد خویشتنداری کنند». او در ادامه تأکید کرد که فرانسه در این حملات مشارکت نداشته و اولویت اصلی، حفظ امنیت کارکنان و منافع فرانسوی در منطقه است.
این موضعگیری منفعلانه در حالی است که فرانسه، تنها چند روز پیش از حملات، همراه با آلمان و بریتانیا، در جریان ابتکاری دیپلماتیک، با وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی دیدار کرده بود. اکنون، با خاکستر شدن نتایج این تلاشها، فرانسه نهتنها از اقدام همپیمان آمریکایی خود انتقاد نمیکند، بلکه خود را در قامت «قربانی تحولات» نشان میدهد.
نکتهی قابلتأمل، این است که همزمان با واکنش حداقلی پاریس، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، در پیامی ویدیویی از ترامپ قدردانی کرد و مردم اسرائیل را خطاب قرار داد که باید از آمریکا به خاطر این حملات تشکر کنند. این همصدایی میان تلآویو و واشنگتن، در حالیکه فرانسه لب فروبسته، بار دیگر نشان داد که سیاست خارجی پاریس نهتنها مستقل نیست، بلکه در هماهنگی کامل با نهادهای نظامی-امنیتی آمریکا و اسرائیل عمل میکند.
واکنش نیروهای سیاسی داخلی فرانسه نیز دال بر بحران عمیق در سیاست خارجی این کشور است. در حالی که جناح چپ و احزاب عدالتخواه چون فرانسهی تسلیمناپذیر (LFI) این حملات را نقض فاحش حقوق بینالملل دانستند، نمایندگان راست افراطی چون اریک سیوتی و ژانفیلیپ تانگی، آشکارا از بمبارانها استقبال کردند و آن را گامی «در جهت صلح» نامیدند.
این رفتار متناقض نشان میدهد که سیاستمداران فرانسوی، در حالی که خود را مدافع حقوق بشر و دیپلماسی معرفی میکنند، در بزنگاههای تاریخی، جانب زور را میگیرند و در برابر جنایات جنگی سکوت میکنند. چهرهی واقعی لیبرالیسم غربی، وقتی در معرض آزمون قرار میگیرد، چیزی جز دفاع از سلطه، تبعیض و استانداردهای دوگانه نیست.
اکنون پرسش اینجاست: چگونه فرانسه، که زمانی با شعار «آزادی، برابری، برادری» پرچم استقلال را در اروپا بالا میبرد، به این سطح از انفعال، بیاخلاقی و وابستگی سقوط کرده است؟ چگونه پاریس، که روزی میزبان مذاکرات برجام بود، امروز در برابر حمله به سایتهای همان توافق، حتی جرئت ابراز محکومیت ندارد؟
ایران اما، بار دیگر نشان داد که نه تنها در برابر تجاوز کوتاه نمیآید، بلکه از استقلال، دستاوردهای علمی و منافع ملی خود با قدرت دفاع خواهد کرد. مسیر مقاومت، از دل سکوت اروپا و توطئه آمریکا، عبور میکند و تنها با ایستادگی است که میتوان از حق دفاع کرد.