افزایش تبعیض دینی در فرانسه ؛ چالش ساختاری برای همزیستی و برابری
در سالهای اخیر، بحث درباره تبعیض دینی در فرانسه بیش از هر زمان دیگری برجسته شده است. گزارشهای رسمی نشان میدهند که تبعیض بر پایه مذهب، بهویژه علیه مسلمانان، رو به افزایش است و به سطحی رسیده که نهادهای مدنی نسبت به پیامدهای آن برای همبستگی اجتماعی و اصول جمهوری هشدار میدهند.

فرانسه، کشوری با شعار معروف “آزادی، برابری، برادری”، امروز با یک چالش بزرگ داخلی روبروست: افزایش تبعیض بر اساس مذهب، به ویژه علیه مسلمانان. گزارش اخیر نهاد رسمی دفاع از حقوق فرانسه نشان میدهد که این تبعیضها در حال گسترش است و بیش از یکسوم مسلمانان در این کشور آن را تجربه میکنند. نکته نگرانکنندهتر این است که برخی قوانین و سیاستهایی که برای حفظ وحدت ملی و مقابله با جداییطلبی طراحی شدهاند، ممکن است در عمل به تشدید این شکاف ها منجر شود.
مشکل از جایی شروع میشود که اصل سکولاریسم – که ستون فقرات جمهوری فرانسه است – به درستی درک نمیشود. بسیاری از مردم، و حتی برخی سیاستمداران، این اصل را به معنای حذف هر نشانه مذهبی از فضای عمومی تفسیر میکنند، در حالی که هدف اصلی آن تضمین آزادی عقیده و برابری همه شهروندان در برابر قانون است. این سوءتفاهم به رفتارهای تبعیضآمیز علیه افراد مذهبی، به خصوص زنان محجبه، در محل کار، مدارس و دیگر فضاهای عمومی دامن زده است.
تبعات این وضعیت جدی است. کسانی که قربانی تبعیض مذهبی میشوند، نه تنها از فرصتهای برابر محروم میمانند، بلکه احساس طردشدگی، اضطراب و انزوا میکنند. وقتی گروهی از شهروندان احساس کنند که دولت و جامعه آنها را به رسمیت نمیشناسد یا با آنها به عنوان شهروند درجه دو رفتار میکند، طبیعی است که اعتمادشان به نهادهای عمومی کاهش یابد و احساس تعلقشان به جامعه کمرنگ شود. این دقیقاً نقطهای است که سیاستهای وحدتبخش میتواند به نتیجه معکوس منجر شود.
ابعاد تبعیض؛ از تجربه فردی تا واقعیت اجتماعی
شواهد موجود نشان میدهد که تبعیض دینی در حوزههای مختلفی چون دسترسی به کار، مسکن، آموزش و خدمات عمومی رخ میدهد. اگرچه بخش بزرگی از شهروندان مذهبی در فرانسه خود را از تبعیض دور میبینند، اما مسلمانان ، بهویژه کسانی که دینشان بهطور ظاهری قابل تشخیص است، بیشترین احتمال مواجهه با تبعیض را دارند.
زنانی که حجاب دارند، اغلب در موقعیتی قرار میگیرند که نه تنها به دلیل مذهب، بلکه به دلیل جنسیت نیز هدف رفتارهای نابرابر قرار میگیرند. این دوگانهبودنِ تبعیض باعث میشود فشار روانی و اجتماعی بر آنها مضاعف شود و فرصتهای شغلی و اجتماعیشان بهطور مستقیم محدود گردد.
دلایل و زمینههای گسترش تبعیض
افزایش تبعیض دینی در فرانسه را نمیتوان به یک عامل واحد نسبت داد؛ بلکه این پدیده ترکیبی از شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است.
- روایتهای عمومی و سیاسی
در سالهای اخیر، اسلام در فضای رسانهای و سیاسی فرانسه بیش از هر دین دیگری در مرکز بحثهای امنیتی و هویتی قرار گرفته است. این پیوند ناخودآگاه میان اسلام و مسائل امنیتی، فضای اجتماعی را مستعد سوءظن و برچسبزنی کرده است. گاهی اوقات، سخنان سیاستمداران یا چهرههای عمومی — آگاهانه یا ناخواسته — به شکلگیری تصوری منفی از مسلمانان در افکار عمومی کمک میکند. - تنشهای مربوط به لائیسیته
لائیسیته، که در اصل قرار بود ضامن بیطرفی دولت در برابر ادیان باشد، در برخی موارد به نقطه تنش تبدیل شده است. اختلاف درباره نقش نشانههای دینی در مدارس، ادارات یا فضاهای عمومی گاهی باعث سردرگمی و برخوردهای تبعیضآمیز میشود. این وضعیتی است که افراد مذهبی، بهویژه مسلمانان، آن را به شکل محدودیتهای عملی بر زندگی روزمره خود تجربه میکنند. - نبود آمار دقیق و نادیدهماندن واقعیت
از آنجا که قوانین فرانسه اجازه جمعآوری گسترده داده بر اساس دین را نمیدهد، تصویر دقیق از تبعیضها در دسترس نیست. این خلا آماری باعث میشود بسیاری از تجربههای تبعیض پنهان بماند یا در سطح سیاستگذاری دیده نشود. در نتیجه، قربانیان احساس میکنند صدایشان شنیده نمیشود. - همزمانی تبعیض دینی با تبعیض نژادی یا مهاجرتی
در بسیاری از موارد، دین تنها یکی از دلایل تبعیض است. مسلمانبودن اغلب با تبار مهاجرتی یا قومیت گره میخورد. این همپوشانی سبب میشود تبعیض عمیقتر و پیچیدهتر شود و مسیر پیگیری حقوقی یا نهادی برای قربانی تیرهتر گردد.
پیامدهای اجتماعی و روانی
تبعیض دینی نه تنها آزادی فردی را محدود میکند، بلکه انسجام اجتماعی را نیز تهدید میکند. افرادی که به دلیل دینشان احساس طردشدگی یا نابرابری میکنند، بهتدریج اعتمادشان را به نهادهای عمومی از دست میدهند. این امر ممکن است به کاهش مشارکت اجتماعی، تنشهای فرهنگی و شکلگیری فضای سوءظن متقابل منجر شود.
از منظر روانی، تجربه مداوم تبعیض میتواند احساس ناامنی، اضطراب و کاهش عزتنفس را در افراد تقویت کند. این آثار بلندمدت نه تنها بر فرد، بلکه بر نسلهای بعدی نیز اثرگذار است و باعث انتقال تجربه زیسته تبعیض میشود.
مقابله با تبعیض دینی تنها با اصلاح قوانین یا انتشار گزارشهای دورهای ممکن نیست؛ نیاز به یک تغییر فرهنگی عمیق دارد. این تغییر باید با چند محور همراه باشد:
آگاهیبخشی عمومی: شناختن تبعیض، نامگذاری آن و گفتوگو دربارهاش نخستین گام برای تغییر است.
شفافیت و نظارت: باید سازوکارهای روشن و قابل دسترس برای گزارش تبعیض و پیگیری آن ایجاد شود.
بازنگری در اجرای لائیسیته: لائیسیته باید به اصول اولیه خود — بیطرفی، آزادی و برابری — بازگردد و از تبدیلشدن آن به ابزاری برای حذف نمادهای دینی جلوگیری شود.
گفتوگوی بینفرهنگی: جامعهای که تنوع را بهعنوان یک ثروت بپذیرد، کمتر در برابر تفاوت دینی دچار تنش میشود.
افزایش تبعیض دینی در فرانسه، بهویژه علیه مسلمانان، نشانهای از بحرانی عمیقتر در فهم تنوع و مدیریت آن است. اگر این روند نادیده گرفته شود، خطر گسترش شکافهای اجتماعی و تضعیف ارزشهای جمهوری بسیار جدی است. اما با آگاهی، سیاستگذاری هوشمندانه، تقویت نهادهای نظارتی و بازسازی گفتوگوی اجتماعی، میتوان مسیر آینده را به سمت جامعهای برابرتر، انسانیتر و کرامتمندتر تغییر داد.