از قهرمانی پاریسنژرمن تا حمایت هواداران از غزه؛ پژواک صدای فلسطین در فوتبال اروپا
اگرچه مسئولان ورزشی غرب تلاش می کنند فاصله ای میان ورزش و سیاست ایجاد کنند اما حوادث اخیر پس از قهرمانی پاری سن ژرمن نشان دادن سیاست به بخش جدانشدنی همه رویدادها تبدیل شده است.

در ماه مه ۲۰۲۵، تیم فوتبال پاریسنژرمن موفق شد با پیروزی قاطع ۵-۰ برابر اینتر میلان، قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود. اما آنچه این قهرمانی را متمایز کرد، نه فقط عملکرد فنی تیم، بلکه واکنشهای سیاسی و انسانی هواداران در حمایت از مردم غزه بود.
در جریان فینال لیگ قهرمانان اروپا در مونیخ، هواداران پاریسنژرمن بنری با شعار “Stop genocide in Gaza” (نسلکشی در غزه را متوقف کنید) به نمایش گذاشتند. این اقدام پس از گل اول اشرف حکیمی صورت گرفت و با در دست داشتن شالها و پرچمهای فلسطین توسط هواداران همراه بود. این حرکت ادامهای بر اقدامات پیشین هواداران بود که در نوامبر ۲۰۲۴ نیز بنری با شعار “Free Palestine” در مسابقه برابر اتلتیکو مادرید به نمایش گذاشته بودند.
این اقدامات هواداران واکنشهای مختلفی را در پی داشت. برخی از مقامات فرانسوی، از جمله وزیر کشور، این بنرها را “غیرقابل قبول” دانستند و خواستار توضیح از سوی باشگاه پاریسنژرمن شدند. باشگاه نیز اعلام کرد که از برنامهریزی برای نمایش چنین بنرهایی مطلع نبوده است.
این رویدادها نشاندهنده نقش فزاینده هواداران فوتبال در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی است. در حالی که نهادهای فوتبال تلاش میکنند ورزش را از سیاست جدا نگه دارند، اما هواداران با استفاده از پلتفرمهای موجود، صدای خود را به گوش جهانیان میرسانند.
حمایت هواداران پاریسنژرمن از مردم غزه نمونهای از تعامل ورزش و مسائل انسانی است. این اقدامات نشان میدهد که فوتبال تنها یک بازی نیست، بلکه میتواند بستری برای بیان همبستگی و حمایت از حقوق بشر باشد.
ورزش، بهویژه در شکلهای پرمخاطب آن مانند فوتبال، دیگر صرفاً میدانی برای رقابت فنی نیست؛ بلکه به یک صحنه فرهنگی و سیاسی گسترده بدل شده است. میلیونها بیننده، شبکههای اجتماعی، و حضور چهرههای رسانهای باعث شده ورزشکاران و هواداران از ظرفیت نمادین ورزش برای بیان مسائل اجتماعی و انسانی بهره ببرند.
برخلاف تصور سنتی مبنی بر جدایی سیاست از ورزش، تاریخ نشان داده است که ورزش همواره فضایی برای بیان اعتراض و همبستگی بوده است. از مهمترین نمونهها:
المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی: دو دونده سیاهپوست آمریکایی (تامى اسمیت و جان کارلوس) با برافراشتن مشت گرهکرده در سکو، به نژادپرستی اعتراض کردند.
نلسون ماندلا و جام جهانی راگبی ۱۹۹۵: ماندلا از تیم ملی راگبی آفریقای جنوبی برای آشتی ملی استفاده کرد.
زانو زدن بازیکنان لیگ برتر در سال ۲۰۲۰: به نشانه اعتراض به خشونت پلیس و حمایت از جنبش Black Lives Matter.
باشگاه سلتیک اسکاتلند – لیگ قهرمانان اروپا، ۲۰۱۶:هواداران سلتیک در بازی مقابل هپوعل بیرشوا (اسرائیل) پرچمهای فلسطین را در استادیوم برافراشتند. یوفا باشگاه را جریمه مالی کرد، اما هواداران کارزار جمعآوری کمک به نفع مردم فلسطین راهاندازی کردند و مبلغ جریمه را چند برابر در قالب کمکهای خیریه جمعآوری کردند.
تا پیش از این، اغلب ورزشکاران نقش اصلی در حرکتهای اعتراضی را ایفا میکردند، اما امروز هواداران نیز به عنوان بازیگران اصلی کنشگری اجتماعی وارد عمل شدهاند. آنها با در دست داشتن بنر، شعار، پرچم، یا حتی حرکات جمعی (همخوانی، سکوت اعتراضی و…) پیامهای روشنی را به پلتفرم جهانی فوتبال منتقل میکنند.
در مورد پاریسنژرمن، نکته مهم آن است که این کنش، خودجوش و از سوی مردم بود؛ امری که نشاندهنده افزایش آگاهی عمومی، دسترسی به منابع خبری جایگزین و قدرت سازماندهی شبکههای اجتماعی است.
از نگاه جامعهشناسی ورزش، این نوع اقدامات را میتوان در چارچوب «ورزش به عنوان میدان فرهنگی» (Bourdieu) بررسی کرد. در این میدان، کنشگران – چه بازیکنان و چه هواداران – سرمایههای فرهنگی و نمادین خود را برای جهتدهی افکار عمومی به کار میگیرند.
از منظر اخلاق انسانی، این حرکتها را میتوان بیان وجدان عمومی دانست؛ واکنشی به بیعدالتی جهانی که در بستری چون ورزش، بیشتر دیده و شنیده میشود. این همافزایی بین هواداران و نهادهای غیردولتی، نشانهای از دموکراتیزه شدن فضاهای عمومی است.
در دنیایی که فناوری اطلاعات مرزها را برداشته، ورزش دیگر نمیتواند از بحرانهای انسانی جدا بماند. جنبشهایی مانند حمایت از غزه، نشاندهنده این است که زمین فوتبال، میتواند میدان عدالتطلبی و صدای بیصدایان باشد.
کنشهای انسانی هواداران پاریسنژرمن، صرفاً یک رویداد نیست، بلکه بخشی از یک روند است: روند تبدیل ورزش به آینهای از وجدان جمعی جهان.