اروپا در سایه نشست آلاسکا: حفظ فشار بر روسیه و نقشآفرینی در امنیت قارهای
نشست ترامپ و پوتین بار دیگر نشان داد که آمریکا با رویکردی مبتنی بر قدرتنمایی و تحمیل منافع خود حرکت میکند. اروپا اما میکوشد با تداوم تحریمها و تاکید بر نقش اوکراین، استقلال راهبردیاش را در برابر این سیاست زورگویانه حفظ کند.

نشست روسای جمهور آمریکا و روسیه در آلاسکا و پس از سه ساعت گفتگو نهتنها به توافق آتشبس منجر نشد، بلکه فضای سیاسی را برای آمریکا و متحدان اروپایی پیچیدهتر کرد. ترامپ این دیدار را ثمربخش و موجب پیشرفت قابل توجه ارزیابی کرد در حالی که هیچ جزئیات اجرایی مشخصی ارائه نشد.
اما واکنش اروپا معطوف به قاطعیت بود: فرانسه، آلمان، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی با صدور بیانیهای مشترک اعلام کردند که فشار تحریمی علیه روسیه و اقدامات اقتصادی هدفمند را تا تحقق صلحی عادلانه و پایدار ادامه خواهند داد.
آنها همچنین از آمادگی برای تسهیل دیدار سهجانبه میان ترامپ، پوتین و زلنسکی خبر دادند تا روند مذاکرات به شکلی دموکراتیک و عادلانه با حضور نماینده واقعی اوکراین پیش رود.
رهبران اروپا بر لزوم حفظ حاکمیت اوکراین تأکید کردند و برخورداری این کشور از ضمانتهای امنیتی قدرتمند را شرط لازم برای دستیابی به صلح دانستند. پاسخی روشن به آنچه کناره گیری آمریکا در قبال امنیت قارهای تعبیر میشود.
مواجهه اروپا با اجلاس آلاسکا نشان از بلوغ راهبردی در مقابل آمریکا دارد. اروپا بهدرستی خط قرمز خود را مشخص کرده: صلح بدون حضور و اراده اوکراین، قابل پذیرش نیست. به علاوه پیشنهاد دیدار سهجانبه، امکان بازگشت نقش فعال اروپا در مسیر صلح را فراهم میکند و مانع شکلگیری معاهداتی یکطرفه میشود.
این نشست یکبار دیگر ماهیت «سیاست زورگویی آمریکا» را در برابر متحدان اروپایی آشکار کرد. دونالد ترامپ تلاش کرد با تکیه بر توافقهای دوجانبه با روسیه، مسیر مذاکرات صلح اوکراین را بهگونهای پیش ببرد که منافع واشنگتن در اولویت قرار گیرد. اما در این چارچوب، جایگاه اروپا و حتی صدای اوکراین به حاشیه رانده شد. این همان الگویی است که اروپا بارها در دهههای اخیر تجربه کرده: سیاستهای آمریکا که بیشتر از منظر قدرت جهانی خود تعریف میشود و کمتر با حساسیتهای امنیتی اروپا همخوانی دارد.
رهبران اروپایی اما این بار تصمیم گرفتند تنها به دنبالهروی بسنده نکنند. در بیانیهای مشترک، آنها تصریح کردند که فشار تحریمی علیه روسیه تا زمانی ادامه خواهد داشت که اوکراین خود صلحی عادلانه را بپذیرد. این موضعگیری بهروشنی نشان داد که اروپا نمیخواهد قربانی توافقی شود که میان واشنگتن و مسکو بدون مشارکت کییف و بروکسل بسته شود. در واقع، اتحادیه اروپا با این موضع بر تلاش برای رهایی از نقش «بازیگر درجه دوم» و تثبیت هویت مستقل در سیاست خارجی تأکید کرد.
این وضعیت یادآور شکافهای تاریخی میان آمریکا و اروپا است؛ از جنگ عراق در 2003 تا مناقشات اخیر پیرامون ناتو و انرژی. در هر مقطع، واشنگتن سیاستی مبتنی بر قدرتنمایی و فشار را پیش گرفته، در حالی که اروپا به دنبال راهحلهای چندجانبه و مشروعیت بینالمللی بوده است. بحران اوکراین نیز اکنون به آزمونی تازه برای سنجش میزان استقلال اروپا تبدیل شده است.
آنچه در آلاسکا رخ داد، نه فقط یک نشست دوجانبه، بلکه نمادی از جدال قدیمی میان سیاست زورگویی آمریکا و میل اروپا به استقلال عمل بود. واشنگتن همچنان میکوشد مسیر بحرانها را در چهارچوب منافع خود مدیریت کند، اما اروپا بیش از هر زمان دیگری بر ضرورت نقشآفرینی مستقیم و عدم کنار گذاشته شدن تأکید دارد. آینده جنگ اوکراین، در عین حال، به محک جدی برای اراده واقعی اروپا در حفظ این استقلال تبدیل شده است.