اروپا، رژیم صهیونیستی و دروغ بزرگ «دفاع مشروع»: بمباران ایران و زیر پا گذاشتن حقوق بینالملل
حمله رژیم صهیونیستی به ایران نقض حقوق بینالملل است؛ توجیهات غربی برای «دفاع مشروع» صرفاً پوششی برای سیاست تجاوزکارانهاند.

حمله هوایی اخیر رژیم صهیونیستی به خاک جمهوری اسلامی ایران بار دیگر یکی از کثیفترین و فریبکارانهترین توجیهات سیاست جنگطلبانه غرب را به نمایش گذاشت: ادعای «دفاع پیشدستانه». رژیم اسرائیل با تکیه بر این ادعا کوشید حملهای برنامهریزیشده به اهدافی در خاک ایران را توجیه کند. در حالیکه این حملات با حمایت صریح فرانسه و دیگر قدرتهای غربی همراه شد، کارشناسان و تحلیلگران حقوق بینالملل به روشنی میگویند که مفهومی به نام «جنگ پیشدستانه» در حقوق بینالملل جایگاهی ندارد و تنها «دفاع در برابر حمله محققشده» مشروعیت قانونی دارد.
کارشناسان معتقدند ادعای رژیم صهیونیستی مبنی بر مقابله با برنامه هستهای ایران، نهتنها از منظر حقوقی قابل قبول نیست، بلکه از نظر نظامی نیز غیرواقعبینانه است. بهزعم آنها، این عملیات بیشتر از آنکه با هدف نابودی توان هستهای ایران باشد، تلاشی برای ترمیم انسجام سیاسی داخلی رژیم نتانیاهو و خروج از انزوای جهانی ناشی از جنایات غزه است. به گفته او، رژیم صهیونیستی با ایجاد فضای بحران تازه، در پی بازسازی اتحاد فرسوده خود با قدرتهای غربی و منحرف کردن نگاهها از قتلعام در غزه است.
نکته نگرانکننده دیگر، استقبال کشورهای گروه ۷ از این تجاوز آشکار است. اسرائیل در روایت غربی، نهفقط یک کشور، بلکه دژ تمدن غرب در برابر «جهان تهدیدآمیز اسلامی» به شمار میرود؛ نگاهی که ایران را نه بهعنوان یک ملت مستقل، بلکه نماد تهدید معرفی میکند. بر همین مبناست که هرگونه تجاوز از سوی تلآویو با حمایت بیقید و شرط غرب روبهرو میشود، حتی اگر آن تجاوز نقض آشکار حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل باشد.
از سوی دیگر، ابعاد فاجعهبار انسانی این حملات نیز نمیتواند نادیده گرفته شود. حملات رژیم صهیونیستی نهتنها زیرساختهای نظامی، بلکه اهداف غیرنظامی را نیز هدف قرار داده و شمار قربانیان بهویژه در میان غیرنظامیان رو به افزایش است. هدف قرار گرفتن مخازن سوخت، مناطق مسکونی و اماکن عمومی تنها بخشی از این تجاوزگری است. با این حال، هیچ یک از این اقدامات تاکنون به ایجاد ثبات یا امنیت منجر نشده است؛ برعکس، منطقه را در مسیر فروپاشی و آشوبی تازه پیش میبرد.
بادی با صراحت تأکید میکند که جهان امروز بیش از هر زمان دیگری شاهد ناتوانی ساختاری قدرتهای نظامی در خلق امنیت است. آنچه امروز در خاورمیانه میگذرد، اثباتی بر این واقعیت تلخ است که قدرت، در غیاب مشروعیت و خرد سیاسی، نهتنها راهحل نیست بلکه خود منشأ بحران است. تجربه نشان داده که ماشین جنگی صهیونیستی، بهجای صلح، بذر ویرانی و مرگ میپراکند.
در چنین شرایطی، نهتنها ضرورت مقابله با روایتهای جعلی رژیم صهیونیستی اهمیت دارد، بلکه لزوم همبستگی جهانی با ملتهایی چون ایران که قربانی این بیعدالتیها هستند، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. ایران، بهرغم فشارهای خارجی و تهدیدات مداوم، نشان داده که نهتنها بازیگر اصلی ثبات منطقهای است، بلکه صدای مقاومت در برابر پروژههای تجاوزکارانه غربی باقی خواهد ماند.