آسترها و بازتعریف نقش فرانسه در امنیت اروپا
تصمیم فرانسه برای ارسال موشکهای پدافند هوایی آستر به اوکراین بیانگر گذار این کشور از مرحله حمایت نمادین به مداخله راهبردی در بحران اروپای شرقی است. پاریس در شرایطی چنین اقدامی را انجام میدهد که توازن قدرت در ناتو در حال تغییر و نقش آمریکا در حمایت از اوکراین رو به کاهش است. این تصمیم بخشی از تلاش گستردهتر دولت مکرون برای تثبیت جایگاه فرانسه بهعنوان محور رهبری امنیتی اروپا و تقویت استقلال دفاعی اتحادیه اروپا در برابر فشارهای ژئوپلیتیکی روسیه و وابستگی تاریخی به ایالات متحده محسوب میشود. در سطح ساختاری، این سیاست با احیای صنایع دفاعی داخلی و افزایش هماهنگی با شرکای اروپایی میتواند بنیانی برای یک «بلوک نظامی اروپایی» مستقلتر فراهم کند، هرچند خطر تشدید تنش با روسیه و شکافهای سیاسی در داخل فرانسه همچنان پابرجاست. این تحول در نهایت میتواند جهتگیری امنیتی اروپا را در دهه پیشرو بازتعریف کند و روابط درون ناتو را در مسیر تازهای قرار دهد.

اعلام تصمیم فرانسه برای ارسال موشکهای پدافند هوایی آستر به اوکراین را میتوان نقطه عطفی در سیاست دفاعی و امنیتی این کشور دانست. در حالی که طی دو سال گذشته فرانسه در مقایسه با بریتانیا و آلمان رویکردی محتاطانهتر در قبال جنگ اوکراین داشت، اکنون به نظر میرسد پاریس وارد مرحلهای از مداخله فعالتر و راهبردیتر شده است. این تحول بیش از آنکه یک تصمیم تاکتیکی در چارچوب کمک نظامی باشد، بیانگر تغییر در درک فرانسه از محیط امنیتی اروپا است.
در سطح نظامی، ارسال موشکهای آستر ظرفیت دفاع هوایی اوکراین را بهویژه در برابر حملات موشکی و پهپادی روسیه به شکل قابل توجهی افزایش میدهد. این موشکها بخشی از سامانه پدافندی اس-ایامپیتی هستند که از توانایی رهگیری اهداف در ارتفاع بالا و سرعت زیاد برخوردارند. چنین تجهیزاتی به اوکراین اجازه میدهد تا زیرساختهای حیاتی خود را بهتر محافظت کند و در عین حال بار دفاعی کشورهای همپیمان را کاهش دهد. از این منظر، فرانسه با تحویل این تسلیحات عملاً به یکی از تأمینکنندگان اصلی توان دفاعی اوکراین تبدیل میشود و نفوذ راهبردی خود را در میدان جنگ تثبیت میکند.
اما این تصمیم در سطحی فراتر از میدان نبرد معنا پیدا میکند. فرانسه با این اقدام میکوشد جایگاه خود را در میان قدرتهای بزرگ اروپایی بازتعریف کند. پاریس از مدتی پیش بر ضرورت «خودکفایی دفاعی اروپا» تأکید کرده و بارها هشدار داده بود که اروپا نباید بهطور کامل به چتر امنیتی ایالات متحده وابسته بماند. در شرایطی که واشنگتن به دلیل تحولات داخلی و تمرکز بر رقابت با چین از درگیری اوکراین فاصله گرفته، فرانسه فرصت یافته است تا در قالب اقدامات ملموس نظامی، نقش رهبری در دفاع اروپایی را به دست گیرد. تحویل موشکهای آستر دقیقاً در همین راستا ارزیابی میشود.
از منظر صنعتی و اقتصادی نیز این اقدام اهمیت ویژهای دارد. صنایع دفاعی فرانسه طی سالهای اخیر در حال احیای ظرفیت تولید خود بوده و پروژههای مشترک با ایتالیا و بریتانیا برای تولید موشکهای جدید، نشاندهنده شکلگیری نوعی «بلوک صنعتی دفاعی اروپایی» است. مکرون با اتکا به این توان در حال تبدیل سیاست خارجی خود به ابزاری برای تقویت صنعت دفاعی ملی است، بهگونهای که اقتصاد دفاعی به یکی از ارکان سیاستگذاری دولت فرانسه تبدیل شده است. این جهتگیری میتواند در میانمدت منجر به افزایش صادرات تسلیحات، اشتغال در صنایع نظامی و نفوذ اقتصادی بیشتر فرانسه در شرق و جنوب اروپا شود.
با این حال، این مسیر بدون هزینه نیست. افزایش حمایت نظامی از اوکراین ممکن است به واکنش تندتر روسیه منجر شود. مسکو در ماههای گذشته هشدار داده که تحویل تسلیحات پیشرفته غربی به اوکراین را اقدامی «خصمانه» تلقی میکند. از دید کرملین، فرانسه با ارسال موشکهای آستر در حال عبور از مرز یک حمایت غیرمستقیم است و این میتواند خطر درگیریهای نیابتی یا سایبری را افزایش دهد. از این منظر، سیاست پاریس نیازمند دقت فراوان در حفظ تعادل میان حمایت مؤثر از اوکراین و پرهیز از تحریک نظامی روسیه است.
در سطح داخلی نیز دولت مکرون با چالشهای متعددی مواجه است. جامعه فرانسه به دلیل فشارهای اقتصادی، نارضایتی از هزینههای نظامی و بحرانهای اجتماعی اخیر، نسبت به مداخلهگری خارجی حساسیت بالایی دارد. افزایش هزینههای دفاعی در چنین شرایطی میتواند به مناقشات سیاسی تازهای منجر شود، بهویژه اگر جنگ اوکراین در کوتاهمدت به نتیجهای مشخص نرسد.
در نهایت، تصمیم فرانسه برای ارسال موشکهای آستر را باید نه صرفاً بهعنوان اقدامی حمایتی، بلکه بهعنوان بخشی از یک تحول راهبردی در سیاست امنیتی اروپا تلقی کرد. اروپا در حال بازتعریف ساختار دفاعی خود است و فرانسه در تلاش است در مرکز این بازتعریف قرار گیرد. در صورت تداوم این روند، احتمال شکلگیری یک محور دفاعی اروپایی مستقل از ایالات متحده افزایش خواهد یافت، محوری که میتواند هم فرصتهایی برای انسجام بیشتر قاره فراهم کند و هم خطرات جدیدی در روابط با روسیه و حتی درون ناتو ایجاد نماید.